|
مطالبى که در ادامه مىخوانید گزیدهاى است مختصر از نگاه و کلام باطنى عارفان و واصلان روشن بین به باطن نماز ... و نماز، اگر نماز باشد، دل را که زبان باطن است به یارى مىطلبد ... نماز داستان رهایى انسان از خود و رسیدن او به خدا است. انسانى که در سراسر زندگى سراسیمه و پرشتاب در کندو کاو معناى خویش است و تا دستکم اندکى از این معنى را در نیابد از پانمىنشیند، لاجرم در جستجوى فرصتى است که فارغ از نیک و بد حیات به سرچشمه ناب همه معانى دست یازد، دمى با او خلوت گزیند و حکایت دل با او باز گوید. نگاه عمیق و باطنى به نماز براى توجه به این مهم است که اولا چه نمازى و ثانیا چگونه نماز مىتواند مایه آرامش روانى و تعالى زندگى دنیوى و اخروى ما باشد؟ به راستى آدمى در دنیاى امروز، در جلوهنمایى آزمندىها و مطامع محتاج فرصتى است که از برون خسته و افسرده، اندکى گریخته و سرى به درون متعالى خویش زند و چشمى به روشنایى بازکند و واسطه این کار جز نماز چیست؟ و چه خوب است که انسان حکایت باطن نماز را از کسانى بشنود که نگاه باطنى به آن دارند. توجه به عزت ربوبیت و ذلت عبودیت یکى از آداب قلبیه در عبادات و وظایف باطنیه سالک آخرت، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و آن یکى از منازل مهم سالک است، ... که کمال و نقص انسانیت تابع کمال و نقص این امر است. هرچه خودبینى و خود خواهى در انسان غالب باشد،از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت مهجور است.این کلام عارف و مجاهد بزرگ امام خمینی(ره) در کتاب شریف اسرار الصلاه است که در اوج عرفان نظرى و عملی، در اوج مجاهده و حرکت انقلابى نیز هست و همه اینها به مدد وصل به سرمنزل همه حرکتها ست که از راه نماز حاصل مىگردد. خشوع: از دیگر مقدمات سیر به باطن عبادات بویژه نماز خشوع است. امام خمینی(ره) در این زمینه آوردهاند: “یکى از امورى که از براى سالک در جمیع عبادات خصوصا نماز - که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیت دارد - لازم است خشوع است و حقیقت آن عبارت است از خضوع نام ممزوج باحب یا خوف و آن حاصل شود از ادراک عظمت و هیبت جمال و جلال.مراتب خشوع به حسب مراتب ادراک عظمت و جلال و حسن و جمال است “قد افلح المومنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون” طمانینه: هر امرى را ادبى است که مقدم لازم رسیدن کامل به آن مىباشد و این امر هرچه بزرگتر و عظیمتر، مقدم مهمتر و رعایت آن اثرگذارتر است.“... و از آداب مهم قلبیه عبادات، خصوصا عبادات ذکریه، طمانینه است و آن عبارت است از آنکه شخص سالک، عبادت را از روى سکونت قلب و اطمینان خاطر به جا آورد، زیرا که اگر عبادات را با حال اضطراب قلب و تزلزل به جا آورد، قلب از آن عبادت منفعل نشود و آثارى از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادت صورت باطنیه قلب نگردد. و تا قلب را اطمینان و سکونت و طمانینه و وقار نبود، اذکار را در آن تاثیرى نیست و از ظاهر و ملک بدن به ملکوت باطن نفس سرایت ننماید ...” “در حدیث است که هر کسى که قرآن را در جوانى بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود” و نکته آن، آن است که در جوانى اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متاثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقى ماند. محافظت عبادت از تصرف شیطان عقل سلیم حکم مىکند که امور مهم که از ناحیه دشمن خاص خود ضربهپذیر هستند بیش از پیش نیاز به حمایت و حفاظت دارند و این امر کلى در همه عبادات علىالخصوص ذکر صلاه لازم و مبرهن است یکى از مهمات آداب قلبیه نماز و سایر عبادات که از امهات آداب قلبیه است و قیام به آن از عظائم امور و مشکلات دقایق است، محافظت آن است از تصرفات شیطانی.و شاید آیه شریفه که مىفرماید: در وصف مومنین “الذین هم على صلاتهم یحافظون” اشاره به جمیع مراتب حفظ باشد که یکى از آن مراتب بلکه اهم مراتب آن، حفظ از تصرفات شیطان است. نشاط و بهجت نشاط و بهجت علاوه بر آنکه از نتایج بارز نماز و عبادات مىباشد که بر هرکسى که یک بارهم به واقع عبادات و نمازهاى خود نزدیک شده باشد کشف و درک شده است، از طرفى از مهمترین مقدمات آن نیز مىباشد.و دیگر از آداب قلبیه نماز و سایر عبادات که موجب نتایج نیکویى است، بلکه باعث فتح بعضى ابواب و کشف بعضى از اسرار عبادات است، آن است که سالک، جدیت کند که عبادت را از روى نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر به جا آورد و از کسالت و ادبار نفس در وقت عبادت احتراز شدید کند. پس وقتى را که براى عبادت انتخاب مىکند وقتى باشد که نفس را به عبادت اقبال است و داراى نشاط و تازگى است و خستگى ندارد. زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگى وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدنى به آن مترتب شود که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منفجر شود در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: لاتکرهوا الى انفسکم العباده” خود را به اکراه به عبادت وادار مسازید. تفهیم یاد کردن از تفهیم از تلاوت بسیار دقیق و جالب در گفتار عارفان بویژه امام خمینى در مورد نماز و سایر عبادات مىباشد که انسان را به عمق و اهمیت خاص نماز و رعایت لطایف خاص و مقدمات ظریف آن مشتاق و آگاه مىسازد.یکى از آداب قلبیه عبادات، خصوصا عبادات ذکریه، تفهیم است و آن چنان است که انسان قلب خود را در ابتداى امر چون طفلى پندارد که زبان باز نکرده و آن را مىخواهد تعلیم دهد پس هریک از اذکار و اوراد و حقایق و اسرار عبادات را با کمال دقت و سعى به آن تعلیم دهد و در هر مرتبهاى از کمال هست، آن حقیقتى را که ادراک نموده به قلب بفهماند. پس اگر اهل فهم معانى قرآن و اذکار نیست و از اسرار عبادت بىبهره است، همان معناى اجمالى را که قرآن کلام خداست و اذکار، یادآورى حق است و عبادات، اطاعت و فرمانبردارى پروردگار است، تعلیم قلب کند و به قلب همین معانى اجمالیه را بفهماند. حضور قلب شاید بتوان همه مراتب عبادات و مقدمات آنها را وابسته به امر مهم حضور قلب دانست چرا که حضور قلب یعنى حضور در محضر ملکوت خداوندگار و این نه تنها مقدمه لازم همه اعمال و اذکار بلکه بزرگترین نتیجه و مقصود مورد نظر است.یکى از اسرار عبادات و فواید مهم، که هم مقدمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخر در تحت اراده الله و متحرک به تحرک الله شود و قواى ملکوتیه و ملکیه نفس از جنود [سپاهیان] الله شوند و همگى نسبت به حقتعالى سمت ملائکهالله را پیدا کنند ... و نتیجه این تسلیم اراده به حق در دار آخرت آن شود که حقتعالى اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او رامثل اعلاى خود قرار دهد و این سلطنت الهیهاى است که به بنده دهند از براى ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهاى نفسانیه و اطاعت ابلیس و هیچ یک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمىشود مگر با حضور قلب کامل. اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهى باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکندو شبه لهو و بازى است.از حضرت رسول ختمى مرتبت روایت است که “عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گویا او را مىبینى و اگر تو او را نمىبینى او تو را مىبیند.” آنچه گذشت تنها بخش کوچکى ازنظر اهل دل بر باطن نماز است و هرکس در هر مرتبهاى مىتواند از نماز و عبادات بهره خاص خود را ببرد و این رمز وجوب نماز است برهمه افراد مکلف و نهى از ترک آنکه سبب هلاکت انسان در دنیا و آخرت و دورى از مسیر سعادت است. |