سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام] 
»» ارزش و اهمیت نماز

ارزش و اهمیت نماز «بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست.
نماز از ارکان بسیار مهم اسلام است که بپا داشتن آن باعث رضایت و خشنودی خدا می‌گردد.
نماز عامل اتصال و ارتباط بندگان با خداست. رابطه‌ای که نباید هیچگاه گسسته شود و تا آخرین لحظه عمر باید پابرجا بماند.

پیامبر اکرم «صلی ‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم» می‌فرمایند:
«خداوند نماز را نور چشم» من قرار داده و آنرا محبوب من ساخته است آنطور که گرسنه را بر طعام و تشنه را به آب مشتاق کرده است.
(از اینهم بالاتر) انسان گرسنه وقتی غذا می‌خورد سیر می‌شود و هنگامیکه تشنه و آب می‌نوشد سیراب می‌گردد ولی من هیچگاه از نماز سیر نمی‌شوم .
و نیز فرمود، «اولین عمل بنده که روز قیامت بدان رسیدگی می‌شود نماز اوست و اگر پذیرفته شد بقیه اعمال او نیز بررسی می‌شود ولی اگر نمازش پذیرفتم نشد به اعمال دیگرش هم وقعی نمی‌نهند.

به جز آنچه که از آیات و احادیث درباره نماز نقل شده، رفتار اولیاء خدا نیز اهمیت و جایگاه آن را بیان می‌کند. نماز جزء برنامه انبیاء بوده است.

حضرت عیسی (علیه‌السلام) در گهواره هم می‌گوید خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زکات سفارش کرده است:
(و اوصانی بالصلوه و الزکوه مادمت حیا)

امام حسین (علیه‌السلام) حتی ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن هم نماز را رها نکرد.

حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) همسر و کودک خویش را در بیابان‌های داغ مکه، که آن هنگام هیچ آب و گیاهی نداشت، مسکن داد و گفت:
خدایا، تا نماز به پا دارند:
انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع ربنا لیقیموا الصلاه .

پیشوایان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را می‌باختند و می‌فرمودند:
وقت ادای امانت الهی و حضور در پیشگاه و درگاه الهی است .

گرچه بعضی نماز را به طمع بهشت یا ترس از عذاب جهنم می‌خوانند، اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نماز را نه برای تجارت یا سپری در مقابل آتش، بلکه بخاطر شایستگی خدا برای عبادت، انجام می‌دهد .
نماز سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش‌هاست .

قرآن، پس از دستور به نماز، می‌فرماید:
ان الحسنات یذهبن السیئات .


img/daneshnameh_up/9/9c/namaz.gif



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( سه شنبه 87/4/18 :: ساعت 10:51 صبح )

»» روش اهل بیت علیهم السّلام در نماز

نماز پیامبر صلّى الله علیه و آله
1 ـ جابر بن عبدالله : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله براى خوراک و یا چیز دیگرى ، نماز را به تأخیر نمى انداخت.
2 ـ امام علىّ علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله شام و یا چیز دیگرى را بر نماز مقدم نمى داشت و هنگامى که وقت نماز در مى رسید ، گویا خانواده و دوست را نمى شناسد[1].
3 ـ عائشه: پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله با ما و ما با او گفتگو مى کردیم . هنگام نماز که مى شد گویا نه او ما را مى شناخته و نه ما او را مى شناختیم.
4 ـ ابن طاووس: نقل شده: هنگامى که پیامبر صلّى الله علیه و آله به نماز مى ایستاد ، گویا ایشان جامه اى به کنار افکنده بود.
5 ـ ابو [محمّد] عبدالله بن حامد در حالى که حدیث را به برخى از نیکان مى رساند: پیامبر صلّى الله علیه و آله هرگاه نماز مى خواند، از سینه اش آوایى از خوف ، چون آواز جوشش دیگ شنیده مى شد[2].
6 ـ جعفر بن علىّ قمى: پیامبر هرگاه به نماز مى ایستاد، از ترس خداى متعال، رنگ چهره اش تغییر مى کرد و سینه اش آوایى چون آواز جوشش دیگ داشت.
7 ـ امام سجاد علیه السّلام : پیامبر آنقدر در نماز مى ایستاد ، تا پاهایش ورم مى کرد.
8 ـ امام باقر علیه السّلام : عایشه در شبى که نوبت ماندن پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله نزدش بود ، به ایشان عرض کرد: اى پیامبر خدا ، چرا خود را به زحمت مى اندازى با آنکه خداوند گناه گذشته و آینده تو را آمرزیده است. فرمود: اى عایشه، آیا بنده اى سپاسگزار نباشم؟ و پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله بر سر انگشتان پایش مى ایستاد تا اینکه خداوند سبحان و متعال فرو فرستاد: «طه، ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم تا بر خود سخت گیرى» .
9 ـ امام صادق علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله دو برابرِ نماز واجب، نماز مستحب مى خواند.
10 ـ امام باقر علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله از آغاز روز تا زوال خورشید ، هیچ نماز نمى خواند و هنگام زوال، هشت رکعت نماز مى خواند که همان نماز «توبه کنندگان» است . در این ساعت، درهاى آسمان گشوده مى شود و دعا پذیرفته مى شود، نسیم ها(ى رحمت) مى وزد و خداوند به آفریده هایش مى نگرد . پس هنگامى که سایه به اندازه یک ذراع باز مى گشت، چهار رکعت نماز ظهر مى گزارد و پس از ظهر دو رکعت و سپس دو رکعت دیگر مى خواند و هنگامى که سایه به اندازه یک[3] ذراع باز مى گشت، چهار رکعت نماز عصر مى گزارد و پس از مغرب، چهار رکعت مى خواند و سپس نمازى نمى خواند تا شفق فرو رود و هنگامى که فرو مى رفت، نماز عشاء را مى گزارد. سپس پیامبر به بسترش مى رفت و نماز نمى خواند تا نیمى از شب سپرى شود. هنگامى که شب از نیمه مى گذشت، هشت رکعت نماز مى گزارد و در پاره چهارم شب، سه رکعت نماز وتر مى گزارد و در آن ها «فاتحة الکتاب» و «قل هو الله احد» مى خواند و سه رکعت را با یک سلام دادن از هم جدا مى کرد و سخن مى گفت و نیازهایش را مى طلبید و از نمازگاهش بیرون نمى آمد ، تا اینکه رکعت سوّم نماز وتر را بخواند و در آن پیش از رکوع، قنوت مى خواند . سپس سلام مى داد و دو رکعت نماز (نافله) فجر را هنگام دمیدن سپیده یا اندکى پس و پیش، مى گزارد. سپس دو رکعت نماز صبح ـ یعنى سپیده دمان ـ را هنگامى مى خواند که سپیده گسترش مى یافت و به خوبى روشن مى شد. پس این نماز پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله تا هنگام قبض روحش بود.
نماز امام علىّ علیه السّلام
11 ـ دیلمى ـ در توصیف نماز امام علىّ علیه السّلام ـ : ایشان روزى در جنگ صفین سرگرم پیکار و جنگ بود و با این همه میان دو صف، مراقب خورشید بود . پس ابن عباس به ایشان عرض کرد: اى امیر مؤمنان، این چه کارى است؟ فرمود: به زوال خورشید مى نگرم تا نماز بگزاریم. پس ابن عباس عرض کرد: و آیا اکنون، هنگام نماز است؟ جنگ، ما را از نماز به خود مشغول داشته است. پس حضرت فرمود: براى چه با اینان مى جنگیم؟ ما فقط براى نماز با اینان مى جنگیم.
12 ـ ابن ابى جمهور: در حدیث است که علىّ علیه السّلام هرگاه وقت نماز مى شد، ناآرام و لرزان مى گشت و رنگش تغییر مى کرد . به ایشان گفته مى شد: شما را چه شده است، اى امیرمؤمنان؟ مى فرمود: وقت نماز در رسیده است، وقت امانتى که خداوند آن را بر آسمانها و زمین عرضه کرد و آن ها از بر دوش کشیدنش خوددارى ورزیدند و از آن ترسیدند.
13 ـ امام صادق علیه السّلام : هر گاه علىّ علیه السّلام به نماز مى ایستاد و مى گفت: «رو به سوى کسى آوردم که آسمانها و زمین را آفریده »، رنگش تغییر مى کرد ، به گونه اى که در چهره اش هویدا مى شد.
14 ـ همانا علىّ علیه السّلام ، در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد.
15 ـ ابن عباس: دو شتر ماده بزرگ و فربه را براى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله هدیه آوردند. پس به اصحاب فرمود: آیا کسى در میان شما هست که دو رکعت نماز با قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع آن بگذارد بى آنکه به هیچ کار دنیایى بیندیشد و در دل به فکر دنیا باشد ، تا یکى از این دو شتر را به او بدهم؟ و این را یک بار و دو بار و سه بار گفت ولى هیچیک از اصحاب پاسخ ندادند.
پس امیرمؤمنان برخاست و گفت: اى پیامبر خدا، من دو رکعت نماز مى خوانم و از تکبیر نخستین تا سلام پایان آن، در دل به هیچ کار دنیایى نمى اندیشم. پس حضرت فرمود: اى علىّ بخوان، خدا بر تو درود فرستد. پس امیرمؤمنان تکبیر گفت و به نماز وارد شد و هنگامى که سلام دو رکعت را داد، جبرییل بر پیامبر فرود آمد و گفت: اى محمّد، خدا به تو سلام مى رساند و مى فرماید: یکى از دو شتر را به او ببخش. پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله گفت: من با او شرط کرده بودم که اگر در دو رکعت نمازى که مى خواند، به هیچ کار دنیایى نیندیشد، به او یکى از دو شتر را بدهم، در حالى که هنگام نشستن در تشهد با خود اندیشید که کدام را بگیرد. پس جبرییل گفت: خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرماید: او اندیشید که کدام فربه تر و بزرگترند تا آن را بگیرد و قربانى کند و در راه خدا صدقه دهد ، پس اندیشه اش براى خداى جلّ جلاله بوده است ونه دنیا. پس پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله گریست و هر دو را به او بخشید.

نماز فاطمه علیها السّلام
16 ـ ابن فهد: فاطمه علیها السّلام در نماز از ترس خداوند متعال، نفس نفس مى زد.
17 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : امّا دخترم، فاطمه، همانا سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است . او پاره اى از تنم ، نور چشمم، میوه دلم، روح و جانم و حوریه اى به صورت انسان است . هرگاه در محرابش در پیشگاه پروردگار بزرگ و شکوهمندش مى ایستد ، نورش براى فرشتگان آسمان جلوه مى نماید ، همانگونه که نور ستارگان براى ساکنان زمین جلوه مى کند و خداوند جلّ جلاله به فرشتگانش مى گوید: «اى فرشتگان من ، به کنیز من فاطمه ، سرور کنیزانم ، بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و از ترس من گوشت تنش مى لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است. شما را گواه مى گیرم که پیروانش را از آتش، ایمن ساختم».
نماز امام حسن بن علىّ علیهما السّلام
18 ـ امام سجاد علیه السّلام : همانا حسن بن علىّ علیهما السّلام هرگاه به نماز در پیشگاه پروردگارش ـ جلّ جلاله ـ مى ایستاد، گوشت تنش مى لرزید و هرگاه بهشت و آتش را یاد مى کرد ، چون مارگزیده به خود مى پیچید و بهشت را از خدا مى طلبید و از آتش به خداوند پناه مى برد.
19 ـ حسن بن علىّ بن ابیطالب علیهما السّلام نماز مى خواند که مردى از پیش روى حضرت گذشت و یکى از همنشینانش، او را باز داشت . هنگامى که حضرت نمازش را به پایان برد فرمود: چرا آن مرد را بازداشتى؟ گفت: اى پسر پیامبر خدا، میان شما و محراب جدایى انداخت. پس حضرت فرمود: واى بر تو، همانا خداوند جلّ جلاله به من نزدیکتر از آن است که کسى میان من و او، فاصله شود.
نماز امام حسین بن علىّ علیهما السّلام
20 ـ حمید بن مسلم ـ در بیان واقعه عاشورا ـ : پیوسته یاران حسین علیه السّلام کشته مى شدند و هنگامى که از اینان یک یا دو نفر کشته مى شد، آشکار مى گشت ولى آنان (یزیدیان) فراوان بودند و هر چه از آنان کشته مى شد ، معلوم نمى گشت. چون ابو ثمامه عمرو بن عبدالله الصائدى، این را دید به حسین علیه السّلام عرض کرد: اى ابا عبدالله ، جانم فدایت، من مى بینم اینان (یزیدیان) به تو نزدیک مى شوند و سوگند به خدا، کشته نمى شوى تا اینکه من پیش از تو کشته گردم، ان شاء الله. و دوست دارم پروردگارم را دیدار کنم در حالى که این نماز را که وقتش نزدیک شده ، بگزارم. پس حسین علیه السّلام سرش را بلند کرد و فرمود: نماز را یاد کردى، خداوند تو را از نماز گزاران یادکننده قرار دهد. آرى، اکنون، اول وقت آن است. سپس فرمود: از آنان بخواهید که دست از ما بردارند تا نماز بگزاریم. پس حصین بن تمیم[4] به آنان گفت: آن (نماز) پذیرفته نمى شود. پس حبیب بن مظاهر گفت: پذیرفته نمى شود! گمان کردى نماز از خاندان پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله پذیرفته نمى شود و از تو پذیرفته مى گردد؟
21 ـ ابن طاووس: وقت نماز ظهر که شد حسین علیه السّلام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفى فرمان داد که با نیمى از افراد جلو بایستند . سپس نماز خوف را با بقیه گزارد. پس تیرى به حسین علیه السّلام رسید. سعید بن عبدالله حنفى پیش رفت و با تن خود به نگهبانى از امام حسین علیه السّلام پرداخته و گام از گام بر نداشت تا اینکه به زمین افتاد، در حالى که مى گفت: خدایا ، آنان را همچون عاد و ثمود لعنت کن . خدایا ، سلامم را به پیامبرت برسان و آنچه درد زخم کشیده ام به او خبر ده، که من پاداش تو را در یارى فرزندان پیامبرت خواستارم. پس عهدش را به سرآورد و شهید گشت (رضوان الله علیه). پس جز آنچه از ضربت شمشیرها و نیزه ها بر او بود ، سیزده تیر در تنش یافت شد.
نماز امام علىّ بن حسین علیهما السّلام
22 ـ امام باقر علیه السّلام : علىّ بن الحسین علیهما السّلام هرگاه در نماز مى ایستاد، گویى ساقه گیاهى است که هیچ حرکتى ندارد جز حرکتى که باد به آن مى دهد.
23 ـ امام صادق علیه السّلام : علىّ بن الحسین ـ صلوات الله علیهما ـ هرگاه در نماز مى ایستاد، رنگش تغییر مى کرد و هنگامى که به سجده مى رفت، سر بر نمى داشت ، تا اینکه عرق مى کرد.
24 ـ عبدالله بن ابى سلیمان: هرگاه علىّ بن الحسین به نماز مى ایستاد ایشان را لرزه مى گرفت ، پس گفته شد: شما را چه مى شود؟ فرمود: نمى دانید در پیشگاه چه کسى مى ایستم وبا که مناجات مى کنم؟!
25 ـ عبدالله بن محمّد قرشى: هرگاه علىّ بن الحسین علیهما السّلام وضو مى گرفت، رنگش زرد مى شد . پس خانواده اش به ایشان عرض مى کردند: این چه چیزى است که شما را در بر مى گیرد؟ و ایشان مى فرمودند: آیا مى دانید براى ایستادن در پیشگاه چه کسى آماده مى شوم؟
26 ـ امام باقر علیه السّلام : هرگاه علىّ بن الحسین علیهما السّلام در نمازش مى ایستاد ، رنگش دگرگون مى شد و ایستادنش در نماز ، ایستادن بنده اى خوار در برابر سلطانى بزرگ بود، اندامش از ترس خداى جلّ جلاله مى لرزید و همچون کسى نماز مى گزارد که آخرین نمازش را مى خواند و چنین مى بیند که پس از آن، هرگز نماز نمى خواند.
27 ـ علىّ بن الحسین علیهما السّلام در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد[5].
28 ـ هنگامى که به امام باقر علیه السّلام گفته شد: چقدر فرزندان پدرت کم هستند ؟ ـ فرمود : شگفت این است که من چگونه زاده شدم! پدرم در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد، پس کى به دنیا بپردازد[6].
29 ـ ابو حازم: هیچیک از هاشمیان را برتر از علىّ بن الحسین علیهما السّلام ندیدم . در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد ، تا اینکه پیشانى و جایهاى سجده اش همچون سینه شتر، برآمده گشت.
30 ـ امام باقر علیه السّلام : روزى در نماز، بالا پوش علىّ بن الحسین علیهما السّلام از یک دوشش افتاد . آن را درست نکرد تا اینکه نمازش را به پایان برد . پس یکى از یارانش (سبب درست نکردن) آن را از حضرت پرسید. حضرت فرمود: واى بر تو، آیا مى دانى در پیشگاه چه کسى بودم؟ همانا از نماز بنده جز آنچه با دلش به خدا رو آورده باشد، پذیرفته نیست .
31 ـ امام صادق علیه السّلام : در پوشش و فقه شباهت هیچیک از فرزندان و خانواده امیرالمؤمنین علیه السّلام به ایشان، بیشتر از علىّ بن الحسین علیهما السّلام نبود .
ابوجعفر (فرزند علىّ بن الحسین علیهما السّلام ) بر او وارد شد و با ایشان روبرو گشت که به مرتبه اى از عبادت رسیده بود که هیچکس بدان دست نیافته بود. او را دید که رنگش از شب زنده دارى، زرد گشته، چشمش از گریه، آب مروارید آورده، پیشانى و بینى اش از سجده، زخم و شکاف برداشته و ساقها و کف پاهایش از ایستادن در نماز ورم کرده اند. پس ابوجعفر علیه السّلام گفت: هنگامى که او را اینگونه دیدم، نتوانستم از گریه خوددارى کنم و دلم به رحم آمد و گریستم و او نیز به فکر فرو رفته بود . پس از اندکى که از ورودم سپرى شد، متوجه من شد و گفت: اى پسرکم، برخى از آن برگه ها را که عبادت علىّ بن ابیطالب در آن نوشته شده به من ده، پس دادم و اندکى خواند و سپس نومیدانه آن را از دستش رها کرد و گفت: چه کس توان عبادت علىّ علیه السّلام را دارد؟
32 ـ ابن شهر آشوب ـ در توصیف نماز امام زین العابدین علیه السّلام ـ : به نماز ایستاده بود که پسر خردسالش محمّد به بالاى چاه عمیق خانه اش در مدینه آمد و در آن افتاد . پس مادرش او را دید . فریاد برآورد و به سوى چاه دوید . خود را در کنار چاه مى زد و کمک مى خواست و مى گفت: اى پسر پیامبر خدا، فرزندت محمّد غرق شد . ولى ایشان از نمازش منصرف نمى شد، حال آن که صداى دست و پا زدن پسرش را در ته چاه مى شنید . پس این کار بر مادر گران آمد و از غم فرزند گفت: اى خاندان پیامبر خدا ، چقدر سنگدل هستید! پس امام به نماز توجه داشت و جز با اتمام و تکمیل آن بیرون نیامد. سپس به مادرِ فرزند رو آورد و بر کناره چاه نشست و دستش را تا ته چاه برد ، حال آنکه جز با ریسمانى دراز به آن نمى رسید . پس پسرش محمّد را بیرون آورد در حالى که او را در دست گرفته بود و با او خوش مى گفت و مى خندید و نه جامه اش تر شده بود و نه تنش . پس فرمود: بگیر ، اى سست یقین به خدا. پس مادر از سلامتى فرزندش خندان و از گفته امام: اى سست یقین به خدا، گریان شد. امام فرمود: اکنون سرزنشى بر تو نیست، اگر مى دانستى که من در پیشگاه خداوند جبّارم که اگر روى بر مى گرداندم او نیز از من روى مى گرداند (چنان نمى گفتى)، آیا پس از او، کسى یافت مى شود که رحم آورد[7]؟
نماز امام محمّد باقر علیه السّلام
33 ـ امام صادق علیه السّلام : پدرم علیه السّلام در دل شب نماز مى گزارد و چنان سجده اش را طول مى داد ، که مى گفتیم: خفته است.
34 ـ جابر جعفى: ابو جعفر (امام باقر علیه السّلام ) روزى نماز مى خواند که چیزى بر سر حضرت افتاد . آن را از سرش برنداشت ، تا اینکه جعفر برخاست و آن را از سرش برداشت. و این به خاطر بزرگداشت خداوند و توجه به نمازش بود که همان گفته خداست: «و پاکدلانه روى به دین داشته باش» .
35 ـ ابو ایّوب: ابو جعفر (امام باقر علیه السّلام ) و ابو عبدالله (امام صادق علیه السّلام ) هنگامى که به نماز مى ایستادند، رنگشان سرخ و زرد مى شد ، گویا کسى را که با او مناجات مى کنند، مى بینند.
36 ـ امام صادق علیه السّلام : پدرم پس از نماز عشاء آخر، دو رکعت نماز در حالت نشسته مى گزارد که در آن صد آیه مى خواند و مى گفت: هرکس این دو رکعت را بگزارد و صد آیه بخواند ، جزو غافلان نوشته نمى شود.
نماز امام جعفر صادق علیه السّلام
37 ـ ابن طاووس: روایت شده مولایمان امام صادق علیه السّلام در نماز ، قرآن مى خواند که مدهوش شد . هنگامى که به هوش آمد، پرسیده شد، چه چیز، حال شما را بدینجا کشاند؟
پس سخنانى به این مضمون فرمود : پیوسته، آیه هاى قرآن را تکرار مى کردم ، تا حالم به گونه اى شد که گویا آن را از دهان همان کس مى شنوم که بى پرده و عیان فرو فرستاده است. پس توان بشرى در برابر پرده بر گرفتن از شکوه الهى ، تاب نیاورد.
38 ـ سفیان بن خالد ـ در توصیف نماز امام صادق علیه السّلام ـ : ایشان روزى نماز مى خواند که مردى از پیش روى حضرت گذشت و پسرش موسى علیه السّلام هم نشسته بود. هنگامى که نماز را به پایان برد، پسرش (موسى) به ایشان گفت: اى پدر، آیا ندیدى که آن مرد از پیش رویت گذشت؟ گفت: اى پسرکم، آن کس که برایش نماز مى گزارم ، از آن که از پیش رویم گذشت، به من نزدیکتر است.
39 ـ حمزه بن حمران و حسن بن زیاد: بر امام صادق وارد شدیم در حالى که نزدش گروهى بودند که با آن ها نماز عصر را (به جماعت) گزارد ولى ما نماز خوانده بودیم. پس در رکوعش سى و چهار یا سى و سه بار «سبحان ربى العظیم» را شمردیم . یکى از این دو راوى در روایتش چنین گفت: «و بحمده» به تعداد یکسان در رکوع و سجود.
40 ـ ابان بن تغلب: بر امام صادق علیه السّلام وارد شدم در حالى که نماز مى خواند . پس در رکوع و سجودش شصت تسبیح شمردم.
نماز امام موسى بن جعفر علیهما السّلام
41 ـ حمد بن عبدالله غروى از پدرش نقل مى کند که گفت: بر فضل بن ربیع[8] که بر پشت بام نشسته بود درآمدم . پس به من گفت: نزدیک بیا، نزدیک شدم تا در کنارش قرار گرفتم. سپس به من گفت: از این بالا به (فلان) اتاق خانه بنگر، پس از بالا نگریستم، گفت: در اتاق چه مى بینى؟ گفتم: جامه اى افکنده شده. گفت: نیک بنگر، با تأمل و دقت نگریستم، برایم آشکار شد و گفتم: مردى در سجده است. گفت: او را مى شناسى؟ گفتم: نه، گفت: این مولاى توست. گفتم: چه کس مولاى من است؟ گفت: براى من خود را به نادانى مى زنى؟ گفتم: خود را به نادانى نمى زنم ، بلکه براى خود مولایى نمى شناسم.
پس گفت: این ابوالحسن موسى بن جعفر است. من او را شب و روز نیک مى نگرم . در هیچ وقتى از اوقات او را جز بر همین حالت که به تو گفتم نمى یابم . او نماز صبح مى گزارد و ساعتى نیز پس از آن ذکر و دعا مى خواند ، تا خورشید طلوع کند، پس سجده مى کند و تا نیمروز در سجده است و کسى را گمارده تا زوال را انتظار کشد. من نمى دانم کى غلام مى گوید: خورشید زوال پیدا کرد ، که یکباره بر مى خیزد و نماز را آغاز مى کند بى آنکه (وضویش) را نو کند . پس مى فهمم که در سجده اش نخوابیده و چرت نزده است و پیوسته (اینگونه است) تا نماز عصر را به پایان برد و پس از آن، سجده مى کند و پیوسته در سجده است تا خورشید ناپدید شود . در این هنگام از سجده بر مى خیزد و بى آنکه (وضویش) را نو کند، نماز مغرب را مى خواند. و پیوسته در نماز و ذکر و دعاى پس از آن است تا نماز عشا را بخواند. پس از آن با گوشتى بریان که برایش مى آورند افطار مى کند و سپس از نو وضو مى گیرد و سجده مى کند و سپس سر بر مى دارد و به خوابى سبک مى رود . سپس بر مى خیزد و از نو وضو مى گیرد و در دل شب به نماز مى ایستد ، تا سپیده بدمد. من نمى دانم کى غلام مى گوید: سپیده دمید که یکباره براى نماز صبح بر مى خیزد . این روش اوست از آن هنگام که به من تحویل داده شده است.
42 ـ محمّد بن مسلم: ابو حنیفه بر امام صادق علیه السّلام وارد شد و به ایشان گفت: پسرت (موسى) را دیدم که نماز مى خواند و مردم هم از پیش رویش مى گذشتند بى آنکه آنان را باز دارد، با اینکه اشکال دارد.
پس امام صادق علیه السّلام گفت: موسى را نزد من خوانید و وقتى آمد به او گفت: اى پسرکم، ابو حنیفه مى گوید که نماز مى خواندى و مردم هم از پیش رویت مى گذشتند بى آنکه آنان را بازدارى. گفت: بلى پدر، آن که برایش نماز مى خوانم، از آنان به من نزدیکتر است. خدا مى فرماید: «و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم». پس امام صادق علیه السّلام او را به خود چسباند و فرمود اى پسرکم، پدر و مادرم فدایت باد ، اى راز سپرده .

نماز امام علىّ بن موسى الرضا علیهما السّلام
43 ـ ابوالحسن علىّ بن علىّ خزاعى: سرورم ابوالحسن رضا علیه السّلام به برادرم دعبل، پیراهنى سبز رنگ از پشمى لطیف و نازک و انگشترى با نگینى از عقیق خلعت داد و به او درهمهایى رضوى بخشید و گفت: اى دعبل به قم برو که از آن ها بهره مند مى گردى و سپس گفت: این پیراهن را نگاه دار که در آن، هزار شب و هر شب هزار رکعت نماز گزارده و هزار بار قرآن را ختم کرده ام .
44 ـ رجاء بن ابى الضحاک ـ در توصیف نماز امام رضا علیه السّلام ـ : سپیده دم ، نماز صبح را مى خواند و پس از سلام دادن در نمازگاهش به تسبیح و حمد و تکبیر و لا اله الّا الله گفتن، مى نشست و بر پیامبر صلّى الله علیه و آله صلوات مى فرستاد تا اینکه خورشید طلوع کند . سپس به سجده مى رفت و در آن مى ماند تا روز بالا بیاید . سپس به مردم رو مى کرد و تا نزدیک زوال خورشید (ظهر) با آنان گفتگو مى کرد و به ایشان جایزه مى داد[9].
سپس از نو وضو مى گرفت و به نمازگاهش باز مى گشت، هنگام زوال خورشید بر مى خاست و شش رکعت نماز مى گزارد که در رکعت نخست سوره «حمد» و «قل یا ایها الکافرون» و در رکعت دوّم، سوره «حمد» و «قل هو الله احد» و در هر یک از چهار رکعت دیگر سوره «الحمد لله» و «قل هو الله» را مى خواند و در پایان هر دو رکعت سلام مى داد و در رکعت دوّم آن ها ، پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند. سپس اذان مى گفت و دو رکعت نماز مى گزارد و پس از آن اقامه مى گفت و نماز ظهر را مى خواند. پس از سلام نماز هر اندازه که خدا مى خواست به تسبیح وحمد و تکبیر و لا اله الّا الله گفتن مى پرداخت و سپس سجده شکر مى گزارد و در آن صدبار «شکراً لله» مى گفت و هنگامى که سر بر مى داشت، بر مى خاست و شش رکعت نماز مى گزارد که در هر رکعت آن، «حمد» و «قل هو الله احد» مى خواند و در پایان هر دو رکعت، سلام مى داد و در رکعت دوّم هر دو رکعتى پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند. سپس اذان مى گفت و پس از آن، دو رکعت نماز مى گزارد و در رکعت دوّم آن قنوت مى خواند. هنگامى که سلام مى داد برمى خاست و نماز عصر را مى خواند و پس از سلام دادن، در نمازگاهش، آن اندازه که خدا مى خواست، به تسبیح و حمد و تکبیر و لا اله الّا الله گفتن مى پرداخت . سپس سجده مى کرد و در آن صدبار «حمداً لله» مى گفت.
هنگامى که خورشید ناپدید مى شد، وضو مى گرفت و سه رکعت نماز مغرب را با اذان و اقامه مى گزارد و در رکعت دوّم آن پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند و پس از سلام دادن، در نمازگاهش مى نشست و آن اندازه که خدا مى خواست به تسبیح و حمد و تکبیر و لا اله الّا الله گفتن مى پرداخت، سپس سجده شکر مى گزارد و پس از آن سر بر مى داشت و با کسى سخن نمى گفت تا بر مى خاست و چهار رکعت نماز با دو سلام مى گزارد و در رکعت دوّم هر یک، پیش از رکوع و پس از قرائت قنوت مى خواند و در رکعت نخست این چهار رکعت ، «حمد» و «قل یا ایها الکافرون» ودر رکعت دوّم، «حمد» و «قل هو الله احد» و در دو رکعت دیگر ، «حمد» و «قل هو الله احد» مى خواند . پس از سلام دادن آن اندازه که خدا مى خواست به ذکر و دعا مى نشست و سپس افطار مى کرد. سپس اندکى درنگ مى کرد تا نزدیک به یک سوّم شب سپرى شود. پس بر مى خاست و چهار رکعت نماز عشاء آخر را مى گزارد و در رکعت دوّم آن پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند. پس از سلام دادن ، آن اندازه که خدا مى خواست در نمازگاهش به ذکر خداوند جلّ جلاله و تسبیح و حمد و تکبیر وتهلیل او مى پرداخت وپس از ذکر و دعا، سجده شکر مى گزارد.
سپس به بسترش مى رفت و در پاره سوّم شب از بسترش با تسبیح و حمد و تکبیر و لا اله الّا الله و استغفرالله گفتن بر مى خاست، مسواک مى زد، وضو مى گرفت و سپس به نماز شب مى ایستاد و هشت رکعت نماز با سلام دادن در پایان هر دو رکعت، مى گزارد که در هر رکعت از دو رکعت نخست آن ، یک بار «حمد» و سى بار «قل هو الله» مى خواند . سپس چهار رکعت نماز جعفر بن ابیطالب با سلام در پایان هر دو رکعت مى گزارد و در رکعت دوّم هر یک از آن ها ، پیش از رکوع و پس از تسبیح[10] قنوت مى خواند و آن را جزو نماز شب به حساب مى آورد . سپس برمى خاست و دو رکعت باقیمانده را مى گزارد. در رکعت نخست سوره «حمد» و سوره «مُلک» و در رکعت دوّم ، سوره «الحمد لله» و «هل أتى على الانسان» را مى خواند . سپس بر مى خاست و دو رکعت (نماز) شفع مى گزارد که هر رکعت آن یک بار «الحمد لله» و سه بار «قل هو الله احد» مى خواند و در رکعت دوّم پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند. هنگامى که سلام مى داد بر مى خاست و یک رکعت نماز وتر با توجّهى تمام مى گزارد و در آن یک بار «حمد» ، سه بار «قل هو الله احد»، یک بار «قل اعوذ برب الفلق» و یک بار «قل اعوذ برب الناس» مى خواند و پیش از رکوع و پس از قرائت، قنوت مى خواند و در آن مى گفت: خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست، خدایا ما را جزو آنان که ره نمودى، ره بنما و جزو آنان که سلامت دادى، سلامت ده و جزو آنان که سرپرستیشان کردى ، سرپرستى کن و در آنچه به ما داده اى برکت ده و ما را از آسیب حُکمت ، نگاه دار که تو حکم مى رانى و بر تو حکم نمى رود. بى گمان هر که را تو دوست دارى، خوار نمى شود و هر که را تو دشمن دارى، سربلند نمى گردد . پروردگار ما، مبارک و والایى. سپس هفتاد بار مى گفت: از خدا آمرزش و بازگشت به او را مى خواهم و هنگامى که سلام مى داد آن اندازه که خدا مى خواست به ذکر و دعا مى نشست و هنگامى که نزدیک سپیده دمان مى شد، بر مى خاست و دو رکعت نماز فجر مى گذاشت و در رکعت نخست آن ، «حمد» و «قل یا ایها الکافرون» و در رکعت دوّم، «حمد» و «قل هو الله احد» مى خواند. هنگامى که سپیده مى دمید، اذان و اقامه مى گفت و دو رکعت نماز صبح مى گزارد. پس از سلام دادن، تا طلوع خورشید به ذکر و دعا مى نشست و سپس سجده شکر مى گزارد (و در آن مى ماند) تا روز بالا بیاید.

پانوشت     

(1) در علل الشرایع چنین آمده است: «پیامبر خدا هرگاه خورشید غروب مى کرد، چیزى را بر نماز مغرب مقدم نمى داشت، تا اینکه آن را بخواند».
(2) احتجاج نیز شبیه به این متن را نقل کرده است و در پایان آن آورده است: «هرگاه به نماز مى ایستاد، از سینه و درونش، آوایى از شدت گریه چون آواز جوشش دیگ بر آتش، شنیده مى شد».
(3) به قرینه سایر روایات و علم فقه، درست آن است که «دو» باشد .
(4) از فرماندهان سپاه یزید.
(5) منابع دیگر جز سیر اعلام النبلاء افزوده اند: «و باد او را چون خوشه گندم خم مى کرد».
(6) آغاز حدیث در فلاح السائل چنین است: «به علىّ بن حسین گفته شد: چقدر فرزندان پدرت کم اند».
(7) نمونه این کرامتها از خادمان اهل بیت علیهم السّلام نیز دیده شده است تا چه رسد به نفوس قدسى خود ایشان.
(8) زندانبان حضرت امام کاظم علیه السّلام .
(9) گویى «یعظهم» باشد و نه «یعطهم» که ترجمه اش «ایشان را پند مى داد»، مى باشد.
(10) در نماز جعفر، سیصد تسبیح گفته مى شود که از جمله پانزده بار در هر رکعت پس از قرائت و پیش از رکوع است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 1:8 عصر )

»» قضاى نماز

1 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر کس نمازى را فراموش کند یا خواب بماند، کفّاره اش آن است که هرگاه به یاد آورد، بخواند.

2 ـ
هرگاه یکى از شما خواب ماند یا از نماز غافل شد، هرگاه به یادآورد، آن را بخواند. که همانا خداوند جلّ جلاله مى فرماید: «نماز را براى یاد من به پا دار».

3 ـ امام باقر علیه السّلام
ـ هنگامى که از ایشان پرسیدند، مردى بى طهارت نماز خوانده و نمازهایى را فراموش کرده بخواند یا خواب مانده است ـ فرمود : هرگاه به یاد آورد ـ در هر لحظه از شب و روز باشد ـ آن ها را قضا مى کند.

4 ـ
انسان ، چهار نماز را در هر زمان (که بخواهد) مى خواند: نمازى که از تو فوت شده است، پس هرگاه به یادآوردى آن را به جا مى آورى... .

5 ـ امام رضا علیه السّلام :
هر چه را خدا بر انسان چیره کند، مانند آن که شب و روزى بیهوش بماند، قضاى نمازهایش بر او واجب نیست، همانگونه که امام صادق علیه السّلام فرمود: هر چه را خداوند بر بنده چیره کند، خود عذرش را مى پذیرد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 1:1 عصر )

<   <<   11   12   13   14   15      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آموزش نماز
نکات بهداشتی نماز
داستان ها و حکایات نماز
حکمت اعمال و آداب نماز
(فرهنگ واژگان) نماز ، صلاة
نماز کلید بهشت است
حکم سجده و تشهد فراموش شده و نحوه انجام سجده سهو
شروط هشتگانه برای شکسته خواندن نماز
نمازمسافر
تاثیر نماز بر کارآمدی چرخش خون در مغز
آثار و پیامدهاى ارزشمند نماز درخانواده
فضایل نماز
شکیات نماز
احکام نماز شب
تاثیر نماز بر آرامش عضلات
[همه عناوین(44)]
 

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 40
>> مجموع بازدیدها: 616342
» درباره من «

نـــــــمـاز

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «





» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «

































» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ «

» طراح قالب «