1- دعا و نماز از قربانی بزرگتر و مهمتر است.
2- دعا و نماز از اعمال نیک با اهمیتتر است.
3- کسی که دعا و نماز میخواند، باید قلب خود را متوجه (خدای) آسمان سازد.
4- کسی که دعا و نماز میخواند باید چشمانش را پایین انداخته و قلبش را متوجه بالا سازد.
5- کسی که فکرش آسوده نیست (تمرکز حواس ندارد) نماز نخواند. (تلمود؛ عرووین 65 الف)
6- هر کس که برای همنوع خود دعا میکند و جهت او طلب رحمت مینماید، در حالی که خود نیز به آن مورد نیاز دارد نخست به خود او جواب داده میشود و خود او اول نجات مییابد.
7- هر کس فرامین الهی را با ایمان کامل بر خود قبول نماید و آن را انجام دهد شایسته آن خواهد بود که الهام الهی بر او قرار گیرد. (مخیلتا صفحه 33 ب )
8- بهترین راه تزکیه روح، نماز است، چون وسیله مطمئنی جهت تزکیه است.
9- نماز مایه آرامش است.
10- نماز مایه نزدیک شدن انسان به سعادت است.
11- نماز انسان را از فحشا و منکرات باز میدارد.
12- نماز سپاسگزاری از معبود است چون تشکر از نعمت دهنده واجب است، چنانچه اگر کسی کاری را برای ما انجام داد و از او تشکر نکنیم در حق او جفا کردهایم.
13- از ویژگیهای نماز جلوگیری از غفلت است.
14- نماز انسان را به پاکیها و پاکسازی هم ظاهر و هم باطن هدایت میکند.
15- نماز ضد اضطراب و پریشانی است.
16- نماز سدی است در مقابل گناهکاریها و ایجاد روح تقوا و پرهیزگاری.
17- نماز وسیله پاک شدن و ثابت کننده خلوص و پیراستگی از تکبر و غرور است.
18- نماز وسیله زدودن پرده های غفلت و سستی، پرورش فضائل اخلاقی گسترشدهنده زمینه عدالت و رعایت حقوق اجتماعی، ایجاد روح، نظم و پاکیزگی در ظاهر و باطن انسان است.
19- نماز درست است که به وسیله فرد انجام میپذیرد، اما با نماز، ساخته شدن عضوی از جامعه شکل میگیرد و این رابطه بین نماز و اجتماع است.
20- وقتی انسان متذکر خدا بود خدا را مراقب خویش دید قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا میکند.
21- شادابی روح انسان: نماز در ساخت روح انسان، همان نقشی را ایفا میکند که نرمش و ورزش در ساخت جسم انسان ایفا مینماید.
22- نماز روح انسانها را به مبداء هستیبخش مرتبط و متصل میکند و با این ارتباط، روح و جان آدمی را زنده، بانشاط و آرام میسازد و او را برای انجام سایر تکالیف و وظائف فردی و اجتماعی آماده میکند.
23- خواندن نماز علاوه بر آن که انجام یک دستور و یک واجب الهی است، خود مانع از انجام زشتیها، خلافها و گناهان دیگر است.
24- یکی از فلسفه های عبادت، اظهار خضوع و تسلیم در مقابل امر پروردگار و ایجاد روح عبودیت و بندگی در انسان است.
25- و بالاخره نماز دارای آثار و فلسفههای متعددی است از جمله این خواص: نماز، تقدیر و سپاسگزاری از خدا است، موجب آرامش انسان است، موجب یاد خداست، زمینه پرهیز از گناه را در انسان فراهم میکند، تأکیدی بر نظافت و سلامتی است، دارای آثار وحدتبخش اجتماعی است و موجب انضباط و وقتشناسی است
بسم الله الرحمن الرحیم
عالم ربانی و مفسر الهی جناب فیض کاشانی می فرماید: نماز شش وجه باطنی دارد و آنها عبارتند از :
حضور قلب، تفهم، تعظیم، هیبت، رجا، حیا
1. حضور قلب:
و آن خالی کردن دل از محبت غیر خداست و متوجه باشد که چه می گوید، و چه می کند، و در غیر این معنا اسب اندیشه نراند، و اگر اتفاقا فکرش به جای دیگر رفت ولی قلبش همچنان ذاکر است و غفلتی پیش نیامده، باز هم حضور قلب دارد.
2. تفهم:
یعنی معنی گفتار و اذکار نماز را بفهمد و این غیر از حضور قلب می باشد، چون گاهی اوقات همان گونه که الفاظ را بر زبان جاری می سازد، حضور قلب هم دارد، ولیکن متوجه به معنی آن نمی باشد؛ بنابراین منظور ما از تفهم آن است که قلب هم متوجه به معنی لفظ باشد
3. تعظیم:
این نیز موضوعی است غیر از حضور قلب و تفهم، چون بسیاری از اوقات، انسان با حضور قلب و درک معنی کلام با کسی سخن می گوید؛ لیکن برای او احترامی قائل نیست.
4. هیبت:
هیبت که علاوه بر تعظیم است؛ یعنی کسی که دیگری را محترم دانست، بایستی علاوه بر آن، هیبتی هم از او در خود احساس نماید؛ زیرا هیبت از آنجا سرچشمه می گیرد که آدم دیگری را احترام بگذارد، و خوف از او هم در دل داشته باشد، و کسی که بیمناک از دیگری نباشد، او را هائب نمی نامند. گذشته از این، هر خوفی را هم مهابت نمی گویند، بلکه هیبت همان خوفی است که بزرگواری دیگری ناشی شود.
5. رجاء
نمازگزار باید هنگامی که مشغول نماز است، امید بهره گیری از پاداش الهی را داشته باشد، هم چنان که از عقاب تقصیرات خود می ترسد.
6. حیا
نمازگزار خود را گنه کار بداند و از خداوند به خاطر گناهانش شرم سار باشد.
حقایق فیض کاشانی، ص443
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر اکرم ص فرمود:
امت من چهار گروه هستند:
1. گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند (ویل) برای آنهاست و (ویل) نام یکی از طبقات زیرین جهنم است.
خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) پس (ویل) برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند.
2. گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند پس (غی) مال آنهاست و غی نام یکی از طبقات پایین جهنم است.
خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعو الشهوات فسوف یلقون غیا) سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند و اینها به زودی در (
غی) افکنده خواهند شد.
3. گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند (سقر) برای آنهاست، سقر نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که
خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) اهل بهشت از اهل جهنم سوال می کنند چه چیز شما را به سقر کشانده؟ در جواب می گویند: از نمازگزاران نبودیم.
4. گروهی همیشه نماز می خوانند و در نمازشان خشوع دارند.
خداوند متعال فرمود: ( قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون) مومنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.
المواعظه العددیه - باب 4 ص 122