س : در روستاى ما مؤذن همیشه اذان صبح را در ماه مبارک رمضان چند دقیقه قبل از وقت مىگوید تا مردم بتوانند تا وسط یا آخر اذان به خوردن و آشامیدن ادامه دهند، آیا این کار صحیح است؟
اگر گفتن اذان، مردم را به اشتباه نیندازد وبه عنوان اعلام طلوع فجر نباشد، اشکال ندارد.
س : بعضى از افراد براى اعلان دخول وقت نماز، اقدام به گفتن اذان به صورت دسته جمعى در معابر عمومى مىکنند که الحمدللّه این کار اثر زیادى در جلوگیرى از فساد علنى در منطقه داشته و موجب روى آوردن مردم بخصوص جوانان به نماز اوّل وقت شده است. ولى فردى مىگوید این عمل در دین اسلام وارد نشده و بدعت است و گفته او باعث ایجاد شبهه در این زمینه شده است. نظر شریف حضرتعالى چیست؟
اذان اعلامى در اوّل وقت نمازهاى واجب یومیه و تکرار آن با صداى بلند از طرف شنوندگان از مستحبات شرعى موکّد است و اذان گفتن به صورت دسته جمعى در معابر عمومى، اگر موجب سدّ معبر و یا اذیّت دیگران نشود، اشکال ندارد.
س : از آنجا که اذان گفتن با صداى بلند یک عمل عبادى سیاسى است که ثواب زیادى دارد، تعدادى از مؤمنین تصمیم گرفتهاند که بدون بلندگو بالاى بام خانههاى خود بخصوص براى نماز صبح، اذان بگویند. سؤال این است که در صورت اعتراض بعضى از همسایگان این عمل چه حکمى دارد؟
اذان گفتن بر بالاى بام به نحو متعارف اشکال ندارد.
س : پخش برنامههاى خاص سحرهاى ماه مبارک رمضان از بلندگوى مسجد جهت شنیدن همگان، چه حکمى دارد؟
در جاهائى که بیشتر مردم در شبهاى ماه مبارک رمضان براى قرائت قرآن و خواندن دعا و شرکت در مراسم دینى و امثال آن بیدار هستند، اشکال ندارد. ولى اگر سبب اذیت همسایگان مسجد شود، جایز نیست.
س : آیا پخش آیات قرآنى قبل از اذان صبح و دعا بعد از آن با صداى بلند بوسیله بلندگوى مسجد و سایر مراکز بطورى که از چند کیلومتر دورتر قابل شنیدن باشد، جایز است؟ با توجه به این که این برنامه گاهى بیشتر از نیم ساعت طول میکشد.
پخش اذان به نحو متعارف براى اعلام داخل شدن وقت نماز صبح بوسیله بلندگو اشکال ندارد، ولى پخش آیات قرآنى و دعا و غیر آن از بلندگوى مسجد، اگر موجب اذیت همسایگان شود، توجیه شرعى ندارد و بلکه داراى اشکال است.
س : آیا جایز است که مرد در نماز به اذان زن اکتفا کند؟
اکتفا به اذان زن براى مرد محل اشکال است.
قرائت و احکام آن
س : نمازى که قرائت آن بلند خوانده نشده باشد، چه حکمى دارد؟
بر مردان واجب است که حمد و سوره را در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء بلند بخوانند. اگر سهوا یا جهلا آهسته بخوانند نماز صحیح است، ولى اگر از روى عمد باشد، نماز باطل است.
س : آیا اگر قصد خواندن قضاى نماز صبح را داشته باشیم باید آن را بلند بخوانیم یا آهسته؟
واجب است که قرائت حمد و سوره در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء چه اداء باشد و چه قضاء در هر حالى بلند باشد، حتى اگر قضاى آنها در روز خوانده شود، و اگر عمدا بلند خوانده نشود، نماز باطل است.
س : اگر شخص بخواهد علاوه بر هفده رکعت نماز واجب روزانه، هفده رکعت نماز قضاء احتیاطى هم بخواند، آیا قرائت دو رکعت اول و دوم نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را باید بلند بخواند یا آهسته؟
در وجوب جهر و اخفات در نمازهاى واجب فرقى بین نماز اداء و قضا وجود ندارد، هر چند نماز قضا احتیاطى باشد.
س : مىدانیم که کلمه «صلاة» به حرف «تاء» ختم مىشود ولى در اذان «حى على الصلاه» با «هاء» گفته مىشود، آیا این صحیح است؟
ختم لفظ صلوة به هاء، هنگام وقف اشکال ندارد، بلکه متعیّن است.
س : با توجه به نظر حضرت امام «قدس سره» در تفسیر سوره مبارکه حمد مبنى بر راجح بودن لفظ «ملک» بر «مالک»، آیا هنگام قرائت این سوره مبارکه، احتیاط در قرائت به هر دو صورت در نمازهاى واجب و غیر واجب، صحیح است؟
احتیاط در این مورد اشکال ندارد.
س : آیا صحیح است که نمازگزار هنگام خواندن «غیر المغضوب علیهم» آن را بدون عطف فورى، با وقف بخواند و سپس «ولا الضالین» را قرائت نماید؟ آیا در تشهد وقف بر «محمد» «صلى الله علیه و آله» در جمله «اللهّم صلّ على محمد» و سپس قرائت عبارت «آل محمد» صحیح است؟
وقف و فاصله تا مقدارى که به وحدت جمله ضرر نزند، اشکال ندارد.
س : کسى که از ابتدا و یا بر حسب عادت قصد خواندن سوره فاتحه و اخلاص را داشت و بسم الله الرحمن الرحیم را گفت ولى سهوا سوره را تعیین نکرد، آیا باید از اول، سوره معینى را قصد نماید و بعد بسم الله الرحمن الرحیم را قرائت کند؟
اعاده بسم الله الرحمن الرحیم واجب نیست، بلکه مىتواند براى خواندن هر سورهاى به آن اکتفا کند.
س : آیا اداء کامل الفاظ عربى در نماز واجب است؟ آیا اگر کلمات به صورت عربى صحیح و کامل تلفظ نشود، نماز محکوم به صحت است؟
واجب است که همه ذکرهاى واجب نماز از قبیل قرائت حمد و سوره و غیر آنها به طور صحیح قرائت شود و اگر نمازگزار کیفیت صحیح تلفظ کلمات عربى را نمىداند، واجب است که یاد بگیرد و اگر قادر به یادگیرى نیست، معذور است.
س : آیا بر قرائت قلبى در نماز یعنى گذراندن کلمات در قلب بدون تلفظ آنها، قرائت صدق مىکند یا خیر؟
عنوان قرائت بر آن صدق نمىکند و در نماز واجب است که کلمات تلفظ شوند، به طورى که قرائت بر آن صدق کند.
س : بنا بر نظر بعضى از مفسرین، تعدادى از سورههاى قرآن کریم مثل سوره فیل، قریش، انشراح، وضحى یک سوره کامل محسوب نمىشوند. آنان مىگویند: کسى که یکى از آن دو سوره مثل سوره فیل را در نماز قرائت کند، حتما باید بعد از آن، سوره قریش را هم بخواند و همچنین دو سوره انشراح وضحى باید با هم قرائت شوند. بنابراین اگر کسى بر اثر جهل به مسأله، سوره فیل یا انشراح را به تنهائى در نماز بخواند، وظیفه او چیست؟
اگر در یادگیرى مسأله کوتاهى نکرده باشد، نمازهاى گذشته او محکوم به صحت است.
س : اگر شخصى هنگام نماز بر اثر غفلت در رکعت سوم یا چهارم نماز ظهر، حمد و سوره بخواند و بعد از نماز متوجه شود، آیا اعاده نماز بر او واجب است، و اگر متوجه نشود، آیا نماز وى صحیح است؟
در فرض سؤال، نمازش صحیح است.
س : آیا بانوان مىتوانند، حمد و سوره نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را بلند بخوانند؟
مىتوانند بلند یا آهسته بخوانند ولى اگر نامحرم صدایشان را مىشنود، بهتر است آهسته بخوانند.
س : طبق نظر امام خمینى «قدس سره» ملاک آهسته خواندن قرائت در نماز ظهر و عصر، عدم جهر است و ما مىدانیم که به استثناى ده حرف، بقیه حروف با صدا هستند، بنابراین اگر نماز ظهر و عصر را آهسته و بدون صدا بخوانیم، هجده حرف صدادار درست تلفظ نخواهند شد، خواهشمند است این مسأله را توضیح فرمائید.
ملاک اخفات (آهسته خواندن) عدم وجود جوهر صدا نیست، بلکه ملاک آشکار نکردن آن است و در مقابل، ملاک جهر (بلند خواندن) آشکار کردن جوهر صدا است.
س : افراد خارجى اعم از زن و مرد که مسلمان مىشوند و شناختى نسبت به کلمات عربى ندارند، چگونه مىتوانند واجبات دینى خود اعم از نماز و غیره را انجام دهند؟ و اصولا نیازى به فراگیرى عربى براى این کار وجود دارد؟
یادگیرى تکبیرة الاحرام، حمد، سوره، تشهد و سلام نماز و هر چیزى که عربى بودن در آن شرط است، واجب است.
س : آیا دلیلى بر این که نافلههاى شب یا نافله نمازهائى که بلند خواندن قرائت در آنها واجب است، باید بلند خوانده شوند و نافله نمازهائى که آهسته خواندن آن واجب است، باید آهسته خوانده شوند، وجود دارد؟ اگر جواب مثبت باشد آیا اگر نافلههاى نمازهاى جهرى آهسته خوانده شوند و همچنین برعکس، مجزى است؟
قرائت در نافلههاى نمازهاى جهرى مستحب است که بلند باشد و در نمازهاى اخفاتى مستحب است که آهسته باشد و اگر بر عکس هم انجام شود، مجزى است.
س : آیا بعد از قرائت سوره حمد در نماز واجب است که یک سوره کامل خوانده شود یا تلاوت مقدارى از قرآن کریم هم کافى است؟ و در صورت اول آیا بعد از قرائت سوره، خواندن بعضى از آیات قرآنى جایز است؟
در نمازهاى واجب یومیه، قرائت آیاتى از قرآن کریم به جاى سوره کامل، مجزى نیست. ولى قرائت بعضى از آیات به قصد قرآن بعد از قرائت یک سوره کامل، اشکال ندارد.
س : اگر بر اثر سهل انگارى و یا لهجهاى که انسان به آن تکلم مىکند، اشتباهى در قرائت حمد و سوره و یا در اعراب و حرکات کلمات نماز رخ دهد مثلا کلمه یولَد به جاى فتح لام، به کسر لام خوانده شود، نماز چه حکمى دارد؟
اگر عامد یا جاهل مقصر (قادر بر یادگیرى) باشد، نماز باطل است، والاّ نماز صحیح است. البته اگر نمازهاى گذشته را با اعتقاد به صحت، به صورت مذکور خوانده باشد، در هر صورت قضاى آنها واجب نیست.
س : شخصى است که حدود 35 یا 40 سال سن دارد و پدر و مادرش در دوران کودکى به او نماز یاد ندادهاند و سواد هم ندارد، اما سعى کرده است که نماز را به صورت صحیح یاد بگیرد، ولى قادر بر اداى صحیح کلمات و ذکرهاى نماز نیست و بعضى از کلمات را اصلا نمىتواند تلفظ کند، آیا نماز او صحیح است؟
اگر آنچه را که قادر بر تلفظ آن است، انجام دهد، نمازش محکوم به صحت است.
س : من کلمات نماز را همانگونه که از پدر و مادرم آموختهام و در دبیرستان آموزش دادهاند، تلفظ مىکردم. بعدا متوجه شدم که کلمات را اشتباه ادا مىکردهام. آیا طبق فتواى امام «قدس سره» اعاده نماز بر من واجب است یا آنکه همه نمازهائى را که به آن صورت خواندهام، صحیح هستند؟
در فرض سؤال، تمامى نمازهاى گذشته محکوم به صحت است و اعاده و قضاء ندارد.
س : کسى که بر اثر ابتلاء به بیمارى لالى قادر بر تکلم نیست، ولى حواس سالمى دارد، اگر نمازش را با اشاره بخواند، آیا صحیح است؟
نماز او در فرض مزبور صحیح و مجزى است.
س : آیا قرائت عمدى ذکرهاى رکوع و سجده به جاى یکدیگر اشکال دارد؟
اگر آنها را به قصد مطلق ذکر خداوند عزوجل بگوید، اشکال ندارد و رکوع و سجده و نماز همگى صحیح هستند.
س : اگر شخصى سهوا در سجده ذکر رکوع را بگوید و یا بر عکس، در رکوع ذکر سجده را بگوید و در همان حال متوجه اشتباه خود شده و آن را اصلاح نماید، آیا نماز او باطل است؟
اشکال ندارد و نمازش صحیح است.
س : اگر نماز گزار در هنگام نماز و یا بعد از فراغت از آن متوجه شود که ذکر رکوع یا سجده را اشتباه گفته است، چه حکمى دارد؟
اگر بعد از رکوع و سجود متوجه شود، چیزى بر او واجب نیست.
س : آیا یک بار گفتن تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم نماز کافى است؟
کافى است، هر چند احتیاط این است که سه مرتبه گفته شود.
س : تعداد تسبیحات اربعه در نماز سه مرتبه است، ولى فردى سهوا چهار بار گفته است، آیا نماز او در پیشگاه خداوند مقبول است؟
اشکال ندارد.
س : کسى که نمىداند تسبیحات اربعه را در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه گفته یإ؛ بیشتر و یا کمتر، چه حکمى دارد؟
یک مرتبه نیز کفایت مىکند و چیزى بر او واجب نیست، و تابه رکوع نرفته مىتواند بنا را بر اقل گذاشته و تسبیحات را تکرار نماید تا یقین کند که آن را سه مرتبه گفته است.
س : آیا قرائت «بحول الله و قوته اقوم واقعد» هنگام نماز در حال حرکت جایز است و آیا گفتن آن در حال قیام صحیح است؟
اشکال ندارد و اصولا این ذکر در حالت قیام براى رکعت بعدى گفته مىشود.
س : مراد از ذکر چیست؟ آیا شامل صلوات بر پیامبر «صلى الله علیه و آله» و خاندان آن حضرت مىشود؟
هر عبارتى که متضمّن ذکر خداوند عزوجل باشد، ذکر محسوب مىشود و صلوات بر محمد و آل محمد «علیهم افضل صلوات الله» از بهترین ذکرهاست.
س : هنگامى که در نماز وتر که یک رکعت است دستها را براى قنوت بلند کرده و حاجات خود را از خداوند عزّوجلّ طلب مىکنیم، آیا طلب حاجات به زبان فارسى اشکال دارد؟
دعا در قنوت به زبان فارسى اشکال ندارد، بلکه هر دعائى را در قنوت مىتوان به هر زبانى خواند.
فقیه فقید، عالم ربّانی و عارف صمدانی، آیت الله العظمى حاج آقا رحیم ارباب، فرزانه ای صاحب دل از خطه عالم خیز اصفهان بود.ایشان در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.
دکتر محمد جواد شریعت، که هر از گاهی توفیق درک حضور وی را داشته است از آن روزها برای ما چنین روایت می کند:
«سال یکهزار و سیصد و سى و دو شمسى بود، من و عده اى از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلى دارد که ما نماز را به عربى بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسى بخوانیم و همینکار را هم کردیم. والدین ما کمکم از این موضوع آگاهى یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها پس از تبادل نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خودشان با نصیحت، ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگرى برگزینند، چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد روزى ما را به نزد یکى از روحانیون آن زمان بردند و آن فرد روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز مىخوانیم به طرز اهانت آمیزى، ما را کافر و نجس خواند. و این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت.
عاقبت یکى از پدران، آنها را یعنى والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت و روزى آنها نزد حضرت ایشان مىروند و موضوع را با ایشان درمیان مىگذارند و ایشان دستور مىدهند که در وقت معینى ما را به خدمت آقاى ارباب راهنمائى کنند.
در روز موعود، ما را که تقریباً پانزده نفر مىشدیم، به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانى و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتى استثنایى مواجه هستیم.
ایشان در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمودند، سپس رو به والدین ما کردند و فرمودند شما که نماز را به فارسى نمىخوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتى آنها رفتند حضرت آیت الله ارباب رو به ما کردند و فرمودند بهتر است شما یکىیکى خودتان را به من معرفى کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلى هستید و در چه رشته اى درس مىخوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما پرسشهاى علمى طرح کردند و از درس هایى از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس هاى نیم بندى که ما خوانده بودیم خارج بود، اما هر یک از ما از عهده پاسخ پرسشهاى ایشان برنمىآمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه مىشد که با لحن پدرانه اى پاسخ درست آن پرسشها را خودشان مىفرمودند. اکنون ما مىفهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشتند ما را خلع سلاح کنند و به ما بفهمانند که آن دروس جدیدى را که شما مىخوانید من بهترش را مىدانم ولى به آنها مغرور نشدهام.
حاج آقا رحیم ارباب در کنار جامعیت علمی در علوم عقلی و نقلی، متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب به تهذیب نفسانی و آراسته به کمالات روحی و خصایل نیکوی انسانی بود. پس از گذشت سی و اندی سال از عروج ملکوتی وی هنوز هم یاد و خاطره ایشان در ذهن و زبان مردم جاری است.
پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کردند به موضوع اصلى پرداختند و فرمودند: والدین شما نگران شدهاند که شما نمازتان را به فارسى مىخوانید، آنها نمىدانند که من کسانى را مىشناسم که، نعوذبالله، اصلاً نماز نمىخوانند. شما جوانان پاک اعتقادى هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مىخواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم اما مشکلاتى پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانى من لباس عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما. اما من در آن روزگار به اولین مشکلى که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کردهاید. اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که «بسم الله الرحمن الرحیم» را چگونه ترجمه کرده است. یکى از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت الله ارباب شد. جناب ایشان با لبخند فرمودند که خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمىآمدم. بعد رو به آن جوان کردند و فرمودند: خوب بفرمائید که بسم الله را چگونه ترجمه کردهاید؟ آن جوان گفت «بسم الله الرحمن الرحیم» را طبق عادت جارى ترجمه کردهایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.
حاج آقا ارباب با لبخندى فرمودند: گمان نکنم که ترجمه درست بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبى ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است براى خدا و اسم عَلَم را نمىتوان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسى «حسن» باشد نمىتوان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقاى حسن بگوئیم آقاى زیبا حتماً خوشش نمىآید. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مىکنند، همانگونه که یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مىگویند. بنابراین نمىتوان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.
خوب بگویید ببینم «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟
رفیق ما پاسخ داد که رحمن را بخشنده معنى کردهایم. حضرت ارباب فرمودند: این ترجمه بد نیست ولى کامل هم نیست زیرا رحمن یکى از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگى او را مىرساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست، یعنى در حقیقت رحمن یعنى خدائى که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم مىکند و همه را در کنف لطف و بخشندگى خود قرار مىدهد از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا مىفرماید. در هر حال ترجمه بخشنده براى رحمن در حد کمال ترجمه نیست. خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد که رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ایم.
کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مىکنند، همانگونه که یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» مىگویند. بنابراین نمىتوان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.
در اینجا، همگى شرمنده و منفعل و شکست خورده قول دادیم که دیگر نمازمان را به فارسى نخوانیم و نمازهاى گذشته را نیز اعاده کنیم.
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است که مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیکهاى روانپزشکى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مىدهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مىشود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (REM حرکت سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) کم شده و مرحله 4 خواب نیز کاهش مىیابد.
پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مىبرند. یعنى به میزان بیشترى نسبت به سایرین خواب مىبینند.
حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مىتواند در این بیماران داشته باشد؟
به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول مىکشد تا یک فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواباند. یعنى بیشترین تحریک براى بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است. حدود 45 دقیقه پس از مرحله 4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (REM) فرا مىرسد. هر چه از شب مىگذرد، دورههاى REM طولانىتر و مراحل 3 و 4 کوتاهتر مىشود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبکتر شده و رؤیاى بیشترى مىبیند (یعنى خواب REM اش بیشتر مىشود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیک صبح به وقوع مىپیوندد. و از طرفى دیدیم که یکى از مشکلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است. از این جهت یک مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى ایجاد داروهایى است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقهاى) .
علاوه بر این یک روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى کاهش میزان REM است، که بهترین شکل آن نماز صبح است. زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد. از این جهت بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است .
لازم به ذکر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىکند؛
"اقم الصلوة لدلوک الشمس الى غسق الیل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .