|
مطالبى که در ادامه مىخوانید گزیدهاى است مختصر از نگاه و کلام باطنى عارفان و واصلان روشن بین به باطن نماز ... و نماز، اگر نماز باشد، دل را که زبان باطن است به یارى مىطلبد ... نماز داستان رهایى انسان از خود و رسیدن او به خدا است. انسانى که در سراسر زندگى سراسیمه و پرشتاب در کندو کاو معناى خویش است و تا دستکم اندکى از این معنى را در نیابد از پانمىنشیند، لاجرم در جستجوى فرصتى است که فارغ از نیک و بد حیات به سرچشمه ناب همه معانى دست یازد، دمى با او خلوت گزیند و حکایت دل با او باز گوید. نگاه عمیق و باطنى به نماز براى توجه به این مهم است که اولا چه نمازى و ثانیا چگونه نماز مىتواند مایه آرامش روانى و تعالى زندگى دنیوى و اخروى ما باشد؟ به راستى آدمى در دنیاى امروز، در جلوهنمایى آزمندىها و مطامع محتاج فرصتى است که از برون خسته و افسرده، اندکى گریخته و سرى به درون متعالى خویش زند و چشمى به روشنایى بازکند و واسطه این کار جز نماز چیست؟ و چه خوب است که انسان حکایت باطن نماز را از کسانى بشنود که نگاه باطنى به آن دارند. توجه به عزت ربوبیت و ذلت عبودیت یکى از آداب قلبیه در عبادات و وظایف باطنیه سالک آخرت، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و آن یکى از منازل مهم سالک است، ... که کمال و نقص انسانیت تابع کمال و نقص این امر است. هرچه خودبینى و خود خواهى در انسان غالب باشد،از کمال انسانیت دور و از مقام قرب ربوبیت مهجور است.این کلام عارف و مجاهد بزرگ امام خمینی(ره) در کتاب شریف اسرار الصلاه است که در اوج عرفان نظرى و عملی، در اوج مجاهده و حرکت انقلابى نیز هست و همه اینها به مدد وصل به سرمنزل همه حرکتها ست که از راه نماز حاصل مىگردد. خشوع: از دیگر مقدمات سیر به باطن عبادات بویژه نماز خشوع است. امام خمینی(ره) در این زمینه آوردهاند: “یکى از امورى که از براى سالک در جمیع عبادات خصوصا نماز - که سرآمد همه عبادات است و مقام جامعیت دارد - لازم است خشوع است و حقیقت آن عبارت است از خضوع نام ممزوج باحب یا خوف و آن حاصل شود از ادراک عظمت و هیبت جمال و جلال.مراتب خشوع به حسب مراتب ادراک عظمت و جلال و حسن و جمال است “قد افلح المومنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون” طمانینه: هر امرى را ادبى است که مقدم لازم رسیدن کامل به آن مىباشد و این امر هرچه بزرگتر و عظیمتر، مقدم مهمتر و رعایت آن اثرگذارتر است.“... و از آداب مهم قلبیه عبادات، خصوصا عبادات ذکریه، طمانینه است و آن عبارت است از آنکه شخص سالک، عبادت را از روى سکونت قلب و اطمینان خاطر به جا آورد، زیرا که اگر عبادات را با حال اضطراب قلب و تزلزل به جا آورد، قلب از آن عبادت منفعل نشود و آثارى از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادت صورت باطنیه قلب نگردد. و تا قلب را اطمینان و سکونت و طمانینه و وقار نبود، اذکار را در آن تاثیرى نیست و از ظاهر و ملک بدن به ملکوت باطن نفس سرایت ننماید ...” “در حدیث است که هر کسى که قرآن را در جوانى بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود” و نکته آن، آن است که در جوانى اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است، از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متاثر شود و اثر آن نیز بیشتر باقى ماند. محافظت عبادت از تصرف شیطان عقل سلیم حکم مىکند که امور مهم که از ناحیه دشمن خاص خود ضربهپذیر هستند بیش از پیش نیاز به حمایت و حفاظت دارند و این امر کلى در همه عبادات علىالخصوص ذکر صلاه لازم و مبرهن است یکى از مهمات آداب قلبیه نماز و سایر عبادات که از امهات آداب قلبیه است و قیام به آن از عظائم امور و مشکلات دقایق است، محافظت آن است از تصرفات شیطانی.و شاید آیه شریفه که مىفرماید: در وصف مومنین “الذین هم على صلاتهم یحافظون” اشاره به جمیع مراتب حفظ باشد که یکى از آن مراتب بلکه اهم مراتب آن، حفظ از تصرفات شیطان است. نشاط و بهجت نشاط و بهجت علاوه بر آنکه از نتایج بارز نماز و عبادات مىباشد که بر هرکسى که یک بارهم به واقع عبادات و نمازهاى خود نزدیک شده باشد کشف و درک شده است، از طرفى از مهمترین مقدمات آن نیز مىباشد.و دیگر از آداب قلبیه نماز و سایر عبادات که موجب نتایج نیکویى است، بلکه باعث فتح بعضى ابواب و کشف بعضى از اسرار عبادات است، آن است که سالک، جدیت کند که عبادت را از روى نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر به جا آورد و از کسالت و ادبار نفس در وقت عبادت احتراز شدید کند. پس وقتى را که براى عبادت انتخاب مىکند وقتى باشد که نفس را به عبادت اقبال است و داراى نشاط و تازگى است و خستگى ندارد. زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگى وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدنى به آن مترتب شود که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منفجر شود در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: لاتکرهوا الى انفسکم العباده” خود را به اکراه به عبادت وادار مسازید. تفهیم یاد کردن از تفهیم از تلاوت بسیار دقیق و جالب در گفتار عارفان بویژه امام خمینى در مورد نماز و سایر عبادات مىباشد که انسان را به عمق و اهمیت خاص نماز و رعایت لطایف خاص و مقدمات ظریف آن مشتاق و آگاه مىسازد.یکى از آداب قلبیه عبادات، خصوصا عبادات ذکریه، تفهیم است و آن چنان است که انسان قلب خود را در ابتداى امر چون طفلى پندارد که زبان باز نکرده و آن را مىخواهد تعلیم دهد پس هریک از اذکار و اوراد و حقایق و اسرار عبادات را با کمال دقت و سعى به آن تعلیم دهد و در هر مرتبهاى از کمال هست، آن حقیقتى را که ادراک نموده به قلب بفهماند. پس اگر اهل فهم معانى قرآن و اذکار نیست و از اسرار عبادت بىبهره است، همان معناى اجمالى را که قرآن کلام خداست و اذکار، یادآورى حق است و عبادات، اطاعت و فرمانبردارى پروردگار است، تعلیم قلب کند و به قلب همین معانى اجمالیه را بفهماند. حضور قلب شاید بتوان همه مراتب عبادات و مقدمات آنها را وابسته به امر مهم حضور قلب دانست چرا که حضور قلب یعنى حضور در محضر ملکوت خداوندگار و این نه تنها مقدمه لازم همه اعمال و اذکار بلکه بزرگترین نتیجه و مقصود مورد نظر است.یکى از اسرار عبادات و فواید مهم، که هم مقدمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخر در تحت اراده الله و متحرک به تحرک الله شود و قواى ملکوتیه و ملکیه نفس از جنود [سپاهیان] الله شوند و همگى نسبت به حقتعالى سمت ملائکهالله را پیدا کنند ... و نتیجه این تسلیم اراده به حق در دار آخرت آن شود که حقتعالى اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او رامثل اعلاى خود قرار دهد و این سلطنت الهیهاى است که به بنده دهند از براى ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهاى نفسانیه و اطاعت ابلیس و هیچ یک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمىشود مگر با حضور قلب کامل. اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهى باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکندو شبه لهو و بازى است.از حضرت رسول ختمى مرتبت روایت است که “عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گویا او را مىبینى و اگر تو او را نمىبینى او تو را مىبیند.” آنچه گذشت تنها بخش کوچکى ازنظر اهل دل بر باطن نماز است و هرکس در هر مرتبهاى مىتواند از نماز و عبادات بهره خاص خود را ببرد و این رمز وجوب نماز است برهمه افراد مکلف و نهى از ترک آنکه سبب هلاکت انسان در دنیا و آخرت و دورى از مسیر سعادت است. |
|
باید کودک را به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمی نشان داده اند، که حتی عمل ریایی در صورت تکرار در فردی تثبیت میشود. پس از تثبیت، میتوان یک عمل ریایی را به صورت واقعی و بی ریا درآورد; به شرط اینکه نیت عمل را عوض کند. این روش، بویژه درباره کودک مؤثر است. مثلاً، ممکن است کودک یا نوجوانی از طرف امام جماعت تشویق شود و خاطرهی خوشی در ذهنش شکل بگیرد. لذا، وی مدتی به خاطر همین تشویق، به مسجد میرود. پس از مدتی، جاذبههای معنوی مسجد و حالات نماز گزاران به هنگام نماز، این فرد را مجذوب خود میکند و او را فردی مذهبی بار میآورد. این گونه، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق میدهیم، تا زمینه برای انس به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت، در او فراهم آید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، بزرگ مربی مکتب اسلام، در زمینهی آموزش نماز و تکرار آن برای نوهی گرامی شان، حضرت امام حسین علیه السلام چنین رفتاری داشتند: «روزی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسین علیه السلام در کنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهی با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم تکبیر گفتند، ولی امام حسین علیه السلام نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمین بار، تکبیر امام حسین علیه السلام صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید». این شیوه رفتار نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، میتواند الگو و روش خوبی برای والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم ـ، مراحل رشد کودک را در نظر بگیرند و سعی کنند با صبر و حوصله، به نیاز فطری کودکان پاسخ مناسب بدهند. هنر بزرگ والدین و مربیان این است که دنیای کودک را درک نمایند و بدانند که برخی از مسائل که ممکن است برای بزرگسالان خسته کننده باشد، برای کودکان لذت بخش است. کودک از تکرار مکررات همچون خواندن و ذکر مکرر قصهها و داستانها اصلاً خسته نمیشود. اگر بیان این داستانها با صوت خوش و ریتم و آهنگ مطلوب باشد، کودک کاملاً مجذوب و علاقمند میشود. در این باره، مادران بخوبی میدانند که بعضی قصهها را صدها بار تکرار کرده اند، ولی باز هم کودک به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصیه میشود که والدین نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت کنند، تا کودکان بیشتر به کلام الهی جذب شوند.در این باره، والدین میتوانند به قرائت نمازهای علمای ربانی گوش دهند و آنها را ضبط کنند تا هم خودشان و هم کوکانشان، بهره مند شوند. 6ـ اصل آسان گیری در آموزش مسائل دینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در مناسبتهای مختلف، تأکید کردند: «دین اسلام آسان است و دینداری مشکل نیست. مبادا، افراد نادان بر خود سخت بگیرند. مبادا متولیان امور دینی، کاری انجام دهند که مردم تصور کنند دینداری مشکل است و با سخت گیریهای بیجا، مردم را از دین فراری دهند.«روزی پس از نماز، مردم اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم را گرفتند و از ایشان مسئلهای پرسیدند. چندین بار سؤال کردند: آیا فلان کار اشکال دارد؟ آن حضرت فرمودند: اشکال ندارد. ای مردم! دین خدا در آسانی است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم این سخن را سه بار تکرار کردند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «خداوند اسلام را تشریع کرد، آن را آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ نگرفت. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم افرادی را برای تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا کردن آنان با مبانی اسلام اعزام میکردند، یکی از مهمترین رهنمودهایشان این بود: «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید. در برنامههای جمعی و عبادات اجتماعی اسلام، روی موضوع خودداری از تندروی و سختگیری و خسته نکردن افراد، عنایت خاصی شده است. اولیای گرامی اسلام، توصیههای فراوانی کردهاند که مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامی به جای جاذبه، علاقه و سازندگی تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آید. به همین دلیل در احادیث متعددی، توصیه فراوان شده است که نمازهای جمعه و جماعات، نباید به گونهای باشد که به خاطر طولانی شدن آنها حقوق ضعیفان، سالمندان و کودکان از بین برود. در این باب، از سوی اولیای عظیم الشأن اسلام توصیههای فراوانی رسیده است که برای الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردی را بررسی میکنیم. انس بن مالک روایت کرده است: «نماز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم از همه کاملتر و کوتاهتر بود. معاذ پسر جبل که در یکی از مساجد مدینه پیشنماز بود، روزی در نماز جماعت سورهی بزرگی را خواند. وی نماز را آنقدر طول داد، که مردی (پیرمردی) که در آن نماز جماعت شرکت کرده بود، در اثر خستگی و ناتوانی طاقت نیاورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پایان برساند. از این رو، وی وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام کرد، سوار مرکب شد و به سراغ کار خود رفت. وقتی خبر این گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم رسید، آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلّم بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر کنند. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم با ناراحتی به او فرمودند: «یا معاذ، ایاک ان تکون قتانا» (ای معاذ! دیگر این طور نباشد که مردم را از نماز جماعت فراری بدهی، بلکه در نماز جماعت سورههای کوتاه را بخوان. آسانگیری در مسائل دینی کودکان، از اهمیت مضاعف و بسزایی برخوردار است. در دوران خردسالی، در نماز به گونهای عمل کنیم که کودک احساس جبر و خستگی نداشته باشد. نماز نباید برای او امری سنگین و کسل کننده شود. به مصلحت او است که نمازها، با ذکرها، رکوع و سجود خسته کننده و طولانی نباشد. حتی سفارش شده است که به خاطر چند کودکی که با شما به نماز ایستاده اند، آن را سریعتر بخوانید، و از برخی کارهای مستحبی صرف نظر کنید. هوشیار باشید که او کودک است و حال و روحیهی شما را ندارد; بویژه که از بسیاری حالات و رفتار شما سر در نمیآورد و معنای عبارات شما را نمیفهمند. میرزای نوری در مستدرک الوسائل مینویسد: «امام سجاد علیه السلام کودکانی را که نزد او بودند، وا میداشتند که نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود: این عمل برای آنان سبکتر و بهتر است و سبب میشود که به خواندن نماز پیشی بجویند و برای خوابیدن و یا سر گرمی به کار دیگر، نماز را ضایع نسازند. و امام علیه السلام ـ، کودکان را به چیز دیگری غیر از نماز واجب دستورشان نمیدادند و میفرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهای واجب داشتند، آنان را محروم نسازید.ابن قداح روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور میدهیم مادامی که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگری نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند»[ بعضی والدین و مربیان که اصرار دارند از روی جبر و اکراه و بدون توجه به حال و روحیهی کودک او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهبهای آینده و افرادی عقدهای میپرورانند. چنین افرادی، در نخستین فرصتی که به قدرت و استقلالی دست یابند، دین و عبادت را ترک خواهندکرد. طبیعی است، مسئولیت چنین وضعی بر عهدهی کسانی است، که چنین زمینهای را فراهم کردهاند . دکتر احمدی در این باره نقل میکند: «شخصی را میشناسم که پزشک متخصص تغذیه است. او فردی است که عِرق ملی خوبی هم دارد و در آلمان زندگی میکند. وی میگفت: پدر من از متدینین سر شناس یکی از شهرهاست، و همه چیز او سر جای خودش است; نماز خواندنش، اعمال عبادی اش و... با وجود آن که در شهر سرد سیری بودیم، صبحها ما را از خواب بیدار میکرد تا نماز بخوانیم. بعد، خودش در اتاق دیگری مشغول نماز خواندن میشد. ما تدبیری اندیشیدیم تا از وضو گرفتن در آن هوای سرد خلاص شویم. بنابراین، بدون آن که وضو بگیریم، در اتاقمان با صدای بلند در حالی که خوابیده بودیم نماز میخواندیم. بعد از چند بار، پدرمان فهمید و با کتک ما را وادار کرد که وضو بگیریم و نماز بخوانیم. بعد از مدتی، ما یاد گرفتیم که این کار را بکنیم: برای وضو گرفتن میرفتیم، ولی وضو نمیگرفتیم. سپس، ما میایستادیم و بلند بلند نماز میخواندیم تا نشان بدهیم که داریم نماز میخوانیم. بدین گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن میکرد. و الان، هیچ یک از ما نماز نمیخوانیم . 7ـ اصل هماهنگی خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) در آموزش مسائل دینی. یکی از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمی، معنوی و جسمی کودک و نوجوان، ایجاد هماهنگی و همکاری مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) است .برای رسیدن به اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز، همکاری همه ارگانها و نهادها بویژه نهادهای فرهنگی و تربیتی ضرورت نام دارد. خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) در انجام دادن وظایف تربیتی و پرورش مسائل دینی، مکمل یکدیگرند. پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه (مسجد و رسانهها و...) با یکدیگر، در واقع پیوند استوانههای تربیت صحیح و منطقی است. امروزه، لازم است مدارس یک علاقه واقعی و باطنی، برای حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد، در آنان ایجاد کنند. در این راستا، مدارس نباید فقط به ساختن نمازخانهها اکتفا کنند. هر چند ساخت و توسعه نمازخانهها اقدامی مثبت و ارزنده برای رسیدن به ارزشها و مقدسات والای دینی است، اما هیچگاه جای مساجد و اثرات سازندهی آنها را نمیگیرد. لازم است، همهی تلاش دست اندرکاران تعلیم و تربیت، بر این باشد که پیوندی واقعی نه ظاهری و صوری بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد کنند. با این گونه پیوند، هم خانه به فضایی اسلامی و آکنده از ارزشهای معنوی تبدیل میشود و هم، مدرسه نقش سازنده و هدایتگری در زمینهی ارزشهای دینی مییابد. از این رو، با هماهنگی و یکسانی فضای حاکم و ارزشهای معنوی و دینی در خانه و مدرسه، بسیاری از تعارضات و مشکلاتی که ممکن است برای کودکان در نتیجهی ناهماهنگی بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، بر طرف میگردد. البته، این پیوند باید مستمر باشد; نه مقطعی و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندی، کاری گروهی و حرکتی اجتماعی را میطلبد. این گونه کارها، بس پیچیده است و با چند بار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیکی آنان، نمیتوان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید. فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در رأس آن نماز به عنوان یک حرکت ارادی، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکی در نظام تربیتی خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتی مدّنظر قرار بگیرد تا فطرت خداجوی کودک به گونهای رشد و پرورش یابد، که هیچ عامل و شرایطی نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد. در آموزش و پرورش قدیم، همهی مسئولیتهای تربیتی را مدرسه بر عهده میگرفت. در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است که آموزش و پرورش مدرسه بدون همکاری آگاهانه و فعالانهی خانواده، نتیجهی مطلوبی نخواهد داد. دلیل چنین نگرشی آن است که کودک بیشتر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و اغلب در خانه و جامعه میگذراند. از آنجا که کودک از والدین و جامعه متأثر میشود، خنثی کردن اثرات محیط خارج از مدرسه در مدت محدود درسی، بسیار سخت و گاهی غیر ممکن است. در واقع، امروزه اگر خانواده، مدرسه و جامعه (مسجد و...) نسل جدید را به سوی یک هدف و روش واحدی سوق ندهند، نمیتوان امیدی به پیشرفت دینی جامعه داشت. اگر این مثلث تربیتی (خانه، مدرسه و جامعه) در برنامهها و روشها هماهنگی لازم را نداشته باشند، در روند رشد دینی کودک و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد; که اولین عارضهی آن، تعارض است. متأسفانه، باید اذعان کرد که فعالیتها در این راستا، هماهنگ، همجهت و همخوان نیست. حتی در مواردی، ممکن است با فعالیتهای موازی و گاهی مغایر، انرژی و توان یکدیگر را خنثی و کاهش دهند. به طور مثال، بعضی خانوادهها اطلاعات چندانی از دین ندارند. از طرفی، مدرسه تکالیف سختی بر بچههای این گونه خانوادهها تحمیل میکند. این تعارض باعث میشود که نوعی دو گانگی در کودکان و نوجوانان به وجود آید. نمونهی دیگر اینکه، برخی خانوادهها که به مذهب توجه دقیق و لازم ندارند، در محافل و میهمانیها بدون توجه به مسائل شرعی برای بچههایشان لباس هایی انتخاب میکنند که با آن مجالس تناسب داشته باشند از سویی، اصرار مدارس بر این است که دانش آموزان پوشش و لباس مناسب با شرع بپوشند. در اینجا نیز اختلاف میان خانه و مدرسه، برای بچهها تعارض به وجود میآورد.
|
|
پایین ترین مرتبه نیت در نماز که بدون آن نماز باطل می گردد ، این است که نمازگزار برای اطاعت امر خدا نماز بخواند . انگیزه نمازگزار باید اطاعت امر خداوند باشد که اگر خداوند درباره نماز دستوری نداشت یا نماز مطلوب خداوند نبود ، او نماز نمی خواند . با این مرتبه از نیت و انگیزه ، تنها نماز انسان صحیح خواهد بود و تکلیف از او ساقط می گردد و لازم نیست آن را اعاده یا قضا کند . اما مقبول گشتن نماز در پیشگاه خداوند بسته به آن است که نیت انسان خالص باشد و واقعاً در نماز قصد تقرب به خداوند داشته باشد و آن نماز موجب رشد ، کمال و نزدیک شدن او به خداوند گردد . چنان که گفتیم ، در برخی از روایات ، عبادت ها و به پیروی آن نیت ها به سه قسم کلی تقسیم می گردند : 1. عبادت بردگان ؛ عبادتی که به دلیل ترس از عذاب الهی به جا آورده می شود ؛ 2. عبادت مزد گیران ؛ عبادتی که به امید رسیدن به ثواب و بهشت انجام پذیرد ؛ 3. عبادت آزادگان ؛ عبادتی که فقط برای خداوند است . همچنین خلوص درجات و مراتبی دارد و عالی ترین مرتبه آن خلوص محض و کامل برای خداوند است که هیچ انگیزه و خواست نفسانی با آن آمیخته نیست ؛ مرتبه ای که برای رسیدن به آن راه طولانی و سختی را باید طی کرد . کسانی که به دلیل ترس از عذاب یا طمع رسیدن به بهشت ، خدا را عبادت می کنند ، به اخلاص کامل نرسیده اند و مرتبه خلوصشان با حب ذات و توجه به خویشتن آمیخته است و تا رسیدن به مرتبه ای از خلوص که انسان خود را نبیند و کاملاً محو و فانی در جمال محبوب گردد ، باید راهی طولانی طی کنند . ما به عیان مشاهده می کنیم که چگونه تشویق ها و تهدیدها و تنبیه ها در افراد معمولی و به ویژه نوجوانانی که تازه به سن تکلیف رسیده اند ، اثر می گذارد و باعث می گردد که آنان نماز بخوانند و چه بسا اگر این تشویق ها و تنبیه ها نمی بود ، نماز نمی خواندند . |