سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوتاهى در کار را پشیمانى بار است و دور اندیشى را سلامت در کنار . [نهج البلاغه] 
»» ضرب المثل ها



- جانماز آب می کشد.

کاربرد: برای کسی که از روی ریا، عبادت کند این مثل را به کار می برند.

گفتیم از خصلت های ضرب المثل ها این است که از گذشتگان دور به ارث رسیده است. بسیاری از این امثال با توجه به گذر زمان، در واقع کوتاه شده و تراشیده شده ی داستانی است؛ یعنی افراد با ساده کردن و ایجاز سخن، مقصود و منظور خود را بلافاصله با همین سخن کنایه دار بیان می نمایند و این مثل نیز شاید کوتاه شده ی داستانی است.

در هر عصر، افرادی زاهد صفت هستند که سعی می کنند با خواندن نماز زیاد، نزد مردم و انجام اعمال عبادی دیگر خود را اهل عبادت و زهد و تقوا نشان دهند؛ غافل از این که برخی از افراد آگاه و تیزبین که از اعمال آنها آگاهی دارند در مورد آن شخص این اصطلاح را یادآور می شوند که «جانماز آب نکش.»

شاعران مختلفی در هر عصر با دیدن این گونه افراد زاهد مآب به سرودن اشعاری در این زمینه پرداخته اند. و سعی در نشان دادن واقعیت های عوام فریبی این گونه افراد نموده اند.

گر نمازی می کنم، گاهی ریایی می کنم. (سلیم کاشانی)

هر نمازی و، طاعتی که تو راست

گرده نانی نیرزد، ار به ریاست.

«اوحدی»

طاعت ار خواهی، نخست اخلاص جوی

هم برون و هم درون را، پا ک شوی

«صفایی نراقی»


- شب به نماز نافله، روز به کمین قافله.

کاربرد: این ضرب المثل نیز نشانگر این است که افرادی وجود دارند که از گزاردن نمازهای مستحبی (نافله) غافل نیستند و زیاده نماز می گزارند ولی در عمل از هیچ عمل زشت و ناپسندی حتی دزدی اجتناب نمی کنند و با خواندن نمازهای مستحبی سعی در سرپوش گذاشتن روی کارهای خود می نمایند.


- شب نماز شبگیر می کند، روز آب توی شیر می کند. نظیر: سلیمان بی ایمان، یک من آرد، نیم من نان؟

کاربرد: این ضرب المثل که مصداق زیادی در جامعه ی امروزی ما دارد، نشانگر آن است که برخی افراد زاهد صفت اما فرصت طلب و متقلب و چاپلوس از خواندن نماز شب، عقب نمی مانند (که ثواب زیادی هم دارد) اما در عمل در کسب و تجارت پیشگی خود از وحشتناک ترین دوز و کََلَک ها و روباه صفتی خود غافل نیستند. و با تقلب و اختلاس و احتکار و ... باعث فسادهای بی شماری می شوند. مثل برخی بازاری های امروز که تا وقت اذان و نماز می شود کسب و تجارت خود را رها می کنند و راهی مسجد می گردند و به زهد و عبادت می پردازند و آن چنان افراط می ورزند که با اصطلاح اثر مهر جانماز در پیشانی آنان هویدا می شود. البته اثر چربی پیشانی آنان روی مهر می ماند، اما اگر به وضع کاسب پیشگی آنان نظری دقیق افکنیم ریاکار بودن و محافظه کاری و عوام فریبی آنان مشاهده خواهد شد. و آنها این گونه اعمال را برای جلب اعتماد دیگران انجام می دهند تا به اعتبار و منزلت خود بیفزایند؛ و بهتر به کسب و تجارت خود بپردازند. و مقام نماز را که عالی ترین جلوه ی عابد و معبود است تا چه حد، تنزل می دهند. (والله اعلم)


- عبادت و نماز و روزه اش به لعنت شیطان هم نمی ارزد.

کاربرد: این مثل را برای فردی به کار می برند که در انجام اعمال عبادی اش سعی و کوشش می کند ولی رفتار و عمل و کردار مناسبی از خود نشان نمی دهد. و موجب اذیت و آزار دیگران می شود؛ طوری که در مورد این فرد این اصطلاح را به کار می برند. (نماز به کمرت بزند)


- مگر نماز «جعفرطیار» می خوانی.

کاربرد: هر نمازی که با تجدید و تعصبات طولانی برگزار شود و بیش از مدت معمول و متعارف به طول انجامد، آن را به نماز «جعفر طیار» تشبیه می کنند. این ضرب المثل تنها به نمازهای طولانی اطلاق نمی شود، بلکه عوام الناس در کارهای مداوم و اموری که انجامش خارج از حدود مقرر، طولانی شود از این ضرب المثل استفاده و به آن استناد می کنند و به عامل عمل می گویند: چرا این قدر طول می دهی؛ مگر نماز «جعفر طیار» است؟

باید دید که جعفر کیست و چگونه نمازی به جای می آورد که عمل و عبادتش ورد زبان ها شده است؟ «طیار» لقب جعفر بن ابی طالب پسر عم پیامبر اکرم(ص) و برادر ارشد امیرمؤمنان(ع) است که در سال هشتم هجری در جنگ موته واقع در شام، پرچمدار مسلمین بود و آن قدر جنگید تا هر دو دستش به ضرب شمشیر دشمنان از بدن، جدا شد ولی جعفر که مردی شجاع و مؤمن بود با آن که دو دست در بدن نداشت پرچم اسلام را با دو بازوی بریده ی خویش بر سینه برافراشته داشت تا مسلمین، روحیه ی خویش را نبازند و وحشت زده نشوند. در این حال بود که او از میان، دو نیم شد. (یا جبرئیل انی قدمت زیداً) ای جبرئیل! من زید را پیش داشتم.

گفت خدا جعفر را برای خود، پیش تو پیش داشت. رسول خدا شهادتش را خبر داد و گفت: «خدا برای جعفر دو بال زبرجد رویانید که از بهشت هر جا بخواهد با آن دو پرواز می کند.» به این جهت لقب «طیار» یا «ذوالجناحین» برای جعفر باقی مانده. اتفاقاً همان شب جمعی از صحابه وی را در خواب دیدند که در بهشت با مرغان می پرید.»

اما شهرت «نماز جعفر طیار» از آن لحاظ است که وی بیش تر اوقات شبانه روز خود را به نماز و دعا در پیشگاه پروردگار می گذرانید و نمازهای طولانی می خواند به طوری که کم تر کسی از این بابت به پای او می رسیده است. نماز «جعفر طیار» یا نماز «جعفر» را شیعیان در ظهر روزهای جمعه به منظور تحصیل ثواب و دفع بلیات می خوانند؛ که شرایط خاص خود را دارد.


- نم نم باران، به مِی خوران، خوش است(1)

کاربرد: معروف است که وقتی خشکسالی روی داد و مدتی دراز، باران نبارید، مردم به مصلا رفتند تا نماز استسقا بخوانند و از خداوند طلب باران کنند. در همان زمان مطربی که به سبب شغلش منفور مردم بود تنها به صحرا آمد و با صدق و اخلاص با خدای خود راز و نیاز کرد و با خواندن این بیت از خداوند ، طلب رحمت و باران نمود.

نم نم باران، به می خوارن، خوش است

رحمت حق، بر گنهکاران، خوش است

از آن جا که دعای او از روی اخلاص بود در پیشگاه حق مستجاب شد و در آن هنگام باران باریدن گرفت.

آنچه در ایران به نام دعای باران یا نماز باران، مشهور است عرب زبانان «صلوة الاستسقاء» و ترک زبانان «یوغمور دو آسی» (دعای باران» می نامند. و انجامش در همه ی کشورهها با دو رکعت نماز همراه است که در خارج از شهر یا روستا به صورت گروهی اجرا می شود، و بعد از نماز خطبه می خوانند، و شرکت کنندگان در طول مراسم لباس خود را پشت و رو می پوشند ،در ایران در پایان مراسم برحسب معول گاو یا گوسفندی قربانی می شود و کسی به درگاه خدا استغفار می کند و از او رحمت و باران می طلبد.(2)


- اگر نماز ت مقبول شود، سایر اعمالت نیز قبول می شود.

در واقع نمازی مقبول است که انسان را در جهت صحیح زندگانی، هدایت نماید و اگر واقعاً انسان با نماز رابطه ی قلبی و آگاهانه خود را با خداوند متعال برقرار کند، سعی خواهد کرد که اعمالش نیک و خداپسند باشد؛ لذا اگر این گونه نمازی باشد سایر اعمال نیز مقبول خواهد افتاد، وگرنه اگر ادای نماز باشد، سایر اعمال نیز در تزلزل خواهد بود

- اول نماز، سپس نیاز.

- بی نمازی، بدتر است از صد بار مردم کشی!

- تنها، نماز و روزه، عبادت نیست، اگر به مردم در کارهای شان خدمت نمایی عبادت است.(3)

در واقع این اعتقاد، نشانگر این حقیقت است که برخی از افراد در جامعه اکتفا به نماز و روزه، می کنند و مسائل و مشکلات دیگران برای شان مهم نیست.

- روز محشر، امان به نماز  است.(4)

- فسق پنهانی، به از زُهد و عبادت ریایی است.(5)

- کفری بدتر از کفر ترک نماز نیست؛ که کافر آن مانند کافر دین است.(6)

- نماز و نیاز هر دو به خاطر خود انسان است و خداوند از هر کاری بی نیاز است(7) (الله الصمد)

- هر کس بیند دیگری را که نماز بد گزارد و بدان خاموش باشد، شریک او بُوَد.(8)


پاورقی:

1. ده هزار مثل فارسی و ... / 678.

2. کتاب کوچه، دفتر اول، حرف ب ، ص 261.

3. عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست (سعدی)

4. روز محشر که جانگداز بود اولین پرسش از نماز بود (سعدی)

5. صُراحی می ناب، (ارسال المثل در دیوان حافظ) / 108.

6. مکن قصد ترک نماز، ای پسر! که کافر شوی، از جهودان بتر

7. بیر قوری بوش نمازینن، قویما خدا به منتی ( با یک نماز خشک و خالی به خدا منت مگذار)

8. احیای علوم الدین، ترجمه ی مؤید الدین محمد خوارزمی. ص 724.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( شنبه 87/4/22 :: ساعت 10:5 صبح )

»» نیاز اساسی بشر امروز

نماز از دیدگاه قرآن

1- برپایى نماز

 معناى اقامه نماز چیست؟

2 - پاسداشت‏ حریم نماز

3 - کمک گرفتن از نماز

4 - امر به نماز

یکی از نیازهای ثابت همگانی تغییرناپذیر و نسخ ناپذیر که زمان، توان تاثیرگذاری در آن را ندارد؛ موضوع عبادت و پرستش است. یکی از نیازهای اساسی بشر پرستش است. پرستش حالتی است که در آن انسان از ناحیه باطنی خود به حقیقتی که او را آفریده و خود را در قبضه قدرت او می بیند و خود را نیازمند و محتاج او می داند؛ توجه می کند. این حالت در واقع سیری است از خلق به سوی خالق.

عدم پرستش و عبادت، در روح بشر عدم تعادل را ایجاد می کند. با یک مثال مفهوم عدم تعادل را روشن می نماییم. حیوانی باربر را در نظر بگیرید که خورجینی روی او قرار داده شده که یک طرف پر و طرف دیگر خالی باشد که در این صورت تعادل ایجاد نشده و حرکت حیوان بسیار دشوار می شود؛ انسان نیز به همین صورت است. در وجود او خانه ها و فضاهای خالی زیادی وجود دارد، در دل انسان جای خیلی از چیزها است. حال هر نیازی که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل می سازد. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و به دیگر نیازهایش بی توجه باشد؛ همان نیازها او را ناآرام و ناراحت می نمایند. و یا بالعکس اگر انسان همیشه به دنبال مادیات باشد و جایی برای معنویات نگذارد، باز هم روح و روان او ناراحت و نا آرام است.

" نهرو" مردی است که از سنین جوانی لامذهب شده بود. در اواخر عمرش یک دگرگونی و انقلابی در وجودش ایجاد شد. او می گوید: من هم در روح خود و هم در جهان یک خلأ، یک جای خالی احساس می کنم که هیچ چیزتوان پرکردن آن فضا را ندارد الا معنویت.اضطرابی که در جهان پیدا شده، علتش اینست که نیروهای معنوی جهانتضعیف شده است. او می گوید: الان در اتحاد جماهیر شوروی- قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- این ناراحتی به سختی وجود دارد. تا وقتی که مردم آنجا گرسنه بودند و گرسنگی اجازه نمی داد که درباره چیز دیگری فکر بکنند، یکسره در فکر تحصیل معاش بودند. حال که زندگی عادی پیدا کرده اند یک ناراحتی روحی در میان آنان پیدا شده است. زمانی که از کار، بیکار می شوند تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعات فراغت را با چه چیز پرنمایند؟ بعد می گوید: من گمان نمی کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با یک امور معنوی با چیز دیگری پر کنند. و این همان خلایی است که من دارم.

پس عبادت یک نیاز واقعی انسان است. امروز که در دنیا بیماری های روحی و روانی زیاد شده است، به علت روی برگرداندن انسان از عبادت و پرستش است. نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب خانه است؛ یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب سالم و تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است، اگر هوای پاک برای هر کس ضروری است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است. اگر انسان در شبانه روز ساعتی را به راز و نیاز با پروردگار اختصاص دهد، روحش را پاک می کند. عنصرهای موذی به وسیله نماز از روح انسان بیرون می روند.

از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: به خدا بعد از ایمان، چیزی در حد نماز نیست. پیامبراکرم صلوات الله علیه می فرماید: نماز مثل چشمه آب گرمی است که در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج بار در آن آب گرم شست و شو کند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:" ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون".( ذاریات/ 56)؛ ما جن و انس را خلق نکرده ایم مگر برای این که عبادت کنند. هدف از خلقت انسان عبادت است و انسان از راه عبادت و پرستش است که به کمال می رسد. استغفار و عبادت در مقابل ایزد منان انسان را به انسانیت می رساند. امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر(ص) در هیچ مجلسی نمی نشست مگر این که 25 بار استغفار می کرد، و می گفت: استغفرالله ربی و اتوب الیه.

و یا حضرت علی علیه السلام با آن عظمت انسانی که داشت وقتی در محراب عبادت قرار می گرفت غرق در خدا می شد و آن گونه عبادات باعث روشن ضمیری و قدرت حضرت می شد.

" عدی بن حاتم" از یاران نزدیک حضرت بود. روزی به نزد معاویه آمد در حالی که سالها از شهادت امیرالمومنین گذشته بود. معاویه می دانست که عدی از یاران قدیمی امام است، پس خواست کاری کند که عدی سخنی بر علیه امام بگوید. از او پرسید: عدی! این الطرفات؟ پسرانت کجا هستند؟- عدی سه پسر داشت که در سنین جوانی در رکاب امام درجنگ صفین به شهادت رسیده بودند- معاویه با این سوال قصد ناراحت کردن عدی را داشت. عدی گفت: پسرانم در رکاب مولایشان علی با تو که در زیر پرچم کفر بودی جنگیدند و کشته شدند. معاویه گفت: علی درباره تو انصاف نداد. گفت: چطور؟ معاویه پاسخ داد: پسران خویش را نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد.

عدی گفت: معاویه من درباره علی انصاف ندادم که اکنون او در زیر خروارها خاک باشد و من زنده باشم. ای کاش مرده بودم و علی زنده می ماند.

معاویه دید تیرش به هدف نخورد پس با نرمی گفت: الان دیگر از این حرفها گذشته کمی از کارهای علی را برایم توصیف کن. عدی عذر خواست و معاویه اصرار نمود. در نهایت عدی اینگونه حضرت را توصیف نمود: " یتفجرالعلم من جوانبه والحکمة من نواحیه" ؛ علی مردی بود که علم و حکمت از اطرافش می جوشید. علی آدمی بود که در مقابل ضعیف، ضعیف بود و در مقابل ستمکاران، نیرومند.

معاویه حال منظره ای را که به چشم خود دیدم را برایت می گویم: در یکی از شبها علی را در محراب عبادت دیدم که غرق در خدا بود و محاسنش را به دست مبارک گرفته و می گفت: آه از این دنیا و آتش های آن، یا دنیا! غری غیری؛ ای دنیا کس دیگر غیر از من را بفریب.

عدی، حضرت را آن چنان  وصف نمود که دل سنگ معاویه تحت تاثیر قرار گرفت به طوری که با آستین لباسش اشکهای صورتش را پاک کرد. و بعد گفت: دنیا عقیم است که مانند علی بزاید.

پس عبادت از ارزش والایی برخوردار است که انسان به جز تعداد معدودی به عظمت و ارزش واقعی آن پی نبرده است. یکی از عالیترین گونه عبادت نماز است. نماز پناهگاهی مطمئن و دژی استوار و خلل ناپذیر است. داروی اضطرابها و نگرانیها و دوای ترسها و دلهره هاست.

فریضه نماز در فرهنگ اسلام، به گونه ای تشریح شده است که اگر انسان، آن را با تمام مراحل و شرائط، انجام دهد در واقع مسیر همه زیبائیها را پیموده و از همه زشتیها در امان می ماند.

در نماز زیربنای سعادت و خوشبختی دنیوی پایه ریزی شده است. در نماز ریشه و اصول اعتقادی کامل می گردد، معرفت و عرفان حقیقی به دست می آید، روح تعبد و معنای عبادت، روشن و عملی می شود. عالی ترین روشهای اخلاقی و تربیتی اجرا می گردد، به بهترین وجه مسائل اجتماعی، حقوقی و انسانی تعلیم می شود، به پاکترین نوع به مسائل مالی و اقتصادی توجه می گردد و بالاخره بهداشت جسم و روح و طهارت تن و روان، مورد توجه عمیق قرار می گیرد.

از آنجا که عبادت نقشی مهم در به کمال رساندن انسان بر عهده دارد بر آن شدیم که در این خصوص بیشتر توجه نموده و در سلسله مباحثی به مقدمات آن و اسرار عرفانی و اخلاقی آن بپردازیم و امید داریم که اولاً مورد قبول حضرت حق و در ثانی  مورد قبول و استفاده شما عزیزان قرار بگیرد. در این بخش نماز را از دیدگاه قرآن بررسی می نماییم.


نماز از دیدگاه قرآن

نماز در تمام ادیان الهى به عنوان برترین آیین عبادى و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست ‏حضرت ابراهیم(ع) چنین بوده است که:« رب اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریتى ... (ابراهیم /‏40)؛ پروردگارا، من و ذریه‏ام را برپا دارنده نماز قرار ده.‏» به حضرت موسى (ع) در کوه طور خطاب شد:« اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکرى(طه /‏14)؛ همانا من الله هستم، معبودى جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من برپا دار.»

حضرت عیسى(ع) مى‏گوید:«... و اوصانی بالصلوة والزکاة ما دمت ‏حیّا (مریم /‏31)؛... و مرا توصیه نموده به نماز تا زمانیکه زنده هستم.‏»

و در چند جاى قرآن سخن از میثاق بنى‏اسرائیل آمده است که بخشى از مواد آن اقامه نماز است.

در آیین مقدس اسلام نیز« نماز» جایگاه ویژه‏اى دارد و در قرآن کریم بر آن تاکید فراوان شده است.

در این کتاب الهى وظایفى براى مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:


1- برپایى نماز

در آیات زیادى برپایى نماز در کنار«ایتاء زکوة‏»؛ پرداختن زکات آمده است.

تکیه بر این دو رکن، در حقیقت ‏براى بیان این واقعیت است که مسلمان شایسته، هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى ‏تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده، به فکر محرومان جامعه باشد. عالى ‏ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشکلات مادى آنهاست که با اداى وظایف مالى، از سوى مسلمانان این مهم برآورده مى‏شود. در قرآن کریم «اقامه نماز» و«ایتاء زکوة‏» به عنوان محک ایمان، تقوى، اخلاص و ... شمرده شده  و این دو در حقیقت اولین گام وفادارى به دین معرفى شده‏اند. قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین مى‏فرماید:« فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزکوة فخلوا سبیلهم(توبه /‏5)؛ هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید...»

در آیه دیگرى آمده است« فان تابوا واقاموا الصلوة و آتواالزکوة فاخوانکم فى الدین ...(توبه/‏11)؛ پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینى شما هستند...»


معناى اقامه نماز چیست؟

به نظر مى‏رسد با توجه به ریشه لغوى اقامه، که از قیام - در مقابل قعود است - اقامه نماز را به معناى برپایى آن بگیریم،  در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بى‏اعتنایى به آن است و این معنا داراى مصادیقى است:

1. گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن.

2. به جاى آوردن نماز به نحو کامل و احسن.

3. تداوم در برپایى نماز.

4. تلاش براى مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.

راغب در مفردات گوید:

« و لم  یأمر تعالى بالصلوة حیثما امر ولا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامة تنبیهاً ان المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها ... ؛ در تمام مواردى که خداوند به نماز امر فرموده یا آن را ستوده است واژه اقامه را به کار برده است تا به این معنا توجه دهد که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جاى آوردن هیات نماز (بدون روح).»

در قرآن کریم، اقامه نماز با ویژگى‏هاى ذیل مطلوب است:

الف - برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابى.

در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با کسالت از ویژگى‏هاى منافقان شمرده شده است:« ... و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى ... (نساء /142)؛ و هنگامى که به نماز مى‏ایستند از روى کسالت مى‏ایستند...»

«... ولا یاتون الصلوة الا و هم کسالى ... (توبه / 54)؛ و نماز به جا نمى‏آورند جز با حال اکراه و کسالت.»

و ویژگى چنین نمازى جز نماز بى ‏کیفیت که به همه چیز، جز نماز شبیه است، نیست. در روایتى از حضرت امام سجاد(ع) مى‏خوانیم:

«ان المنافق ینهى ولا ینتهى و یأمر بما لایأتی و اذا قام الى الصلوة اعترض؛ منافق (از کار زشت) نهى مى‏کند، ولى خود از آن کار دست نمى‏کشد و فرمان مى‏دهد(به خوبى) ولى خود انجام نمى‏دهد و چون به نماز بایستد اعتراض مى‏کند.» راوى مى‏گوید: پرسیدم:« ما الاعتراض؛ اعتراض چیست؟‏» حضرت فرمود:«الالتفات و اذا رکع ربض؛ رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع  کند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد(یعنى بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود.»

ب - اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن

قرآن کریم مى‏فرماید:« فویل للمصلین. الذین هم عن صلوتهم ساهون.(ماعون / 4 و 5)؛ پس واى بر نمازگزارانى که از آن غافلند.»

«ساهون‏» آنانند که از اصل نماز غافلند، توجهى به آن ندارند، گاه آن را نمى‏خوانند، گاه در آخر وقت مى‏خوانند. قرآن کریم مى‏گوید این مساله در ضعف اعتقاد دینى او ریشه دارد. گفتنى است که «سهو» و«اشتباه‏» در نماز مورد نظر آیه نیست، زیرا اگر چنین بود، مى‏فرمود:« فى صلوتهم‏» در نمازشان نه «عن‏ صلوتهم‏» از نمازشان. یونس بن عمار از حضرت امام صادق (ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود:«لا، کل احد یصیبه هذا ولکن ان یغفلها و یدع ان یصلى فی اول وقتها؛ نه هر کس مبتلا به وسوسه مى‏شود بلکه مقصود آن است که از اصل نماز غفلت کند و در اول وقت نخواند.» امام صادق (ع) در روایتى فرمود:« تاخیر الصلوة عن اول وقتها لغیرعذر مقصود از سهو آنست که نماز را بی هیچ عذری به تأخیر اندازد.‏»

در روایتى از حضرت امام على (ع) مى‏خوانیم:

«لیس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوة فلا یشغلنکم عن اوقاتها شى‏ء من امورالدنیا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛ هیچ کارى نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست، پس نباید در وقت نماز هیچ یک از امور دنیا شما را  به خود مشغول سازد که خداوند گروهى را که به نماز بی توجه هستند نکوهش کرده است، یعنی آنان از نمازغفلت ورزیده اند و حریم وقت نماز را نگه نمى‏دارند.»

علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نکته توجه داشته باشد که در مقابل حضرت حق ایستاده با او سخن مى‏گوید، باید تمام وجود خویش را به این میهمانى ببرد تا شیطان جرأت زمینه ‏سازى براى خروج از این میهمانى را فراهم نسازد.

«یا ایها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون ... (نساء /‏43)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، در حالى که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى‏گویید...»

ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد که مقصود، نهى از نماز در حال مستى است لکن از تحلیل«حتى تعلموا ما تقولون‏» مى‏توان این معنا را برداشت کرد: نماز مطلوب آن است که انسان با عنایت و توجه نماز بخواند، بداند که چه مى‏گوید و با که سخن مى‏گوید. مؤید این برداشت روایت امام باقر(ع) است که فرمود: در حالتى که کسل هستید یا خواب آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید، زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى کرده است.

ج - نماز با خشوع

از مصادیق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است.

« قد افلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون (مؤمنون /1- 2)؛ به تحقیق مؤمنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند.»

خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى‏شود و آثارش در بدن ظاهر مى‏گردد.

فیومى گوید:«خشع خشوعا اذا خضع و خشع فی صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلک و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سکنت و اطمأنت ؛ خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و این واژه برگرفته از سکون و اطمینان است، آن چنان که براى سکون زمین واژه خشوع به کار رفته و مى‏گویند: «خشعت الارض‏.» خشوع در نماز؛ یعنى جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او، آن چنان که برگزیدگان خداوند، پیامبر و آل - علیهم السلام - چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است که بر جسم نیز اثر مى‏گذارد؛ یعنى آن کس که در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده، پیوسته بازى با ریش و صورت ندارد! در حدیثى مى‏خوانیم که پیامبر (ص) مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى‏کند، فرمود:« اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛  اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاى بدنش نیز خاشع مى‏شد.»

د - دوام در نماز

از مصادیق اقامه نماز« دوام نماز» است.

در سوره معارج پس از آن که خداوند برخى صفات ناشایست انسان‏ها را مورد تذکر قرار مى‏دهد، اوصاف شایسته آنها را هم ذکر مى‏کند که از جمله آن:«الا المصلین. الذین هم على صلاتهم دائمون(معارج /‏22- 23)؛ مگر نمازگزاران حقیقی،آنان که بر نماز خود تداوم دارند.» ظاهر آیه دوام است؛ یعنى هم به وقت نماز مى‏خوانند و هم همیشه نماز مى‏خوانند، این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است که اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز مى‏دارد. و اصولا برنامه‏هاى تربیتى جز با تداوم کارآیى لازم را ندارند، لذا در حدیثى از پیغمبراکرم (ص) مى‏خوانیم:« ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل ؛ محبوبترین اعمال نزد خداوند کارى است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد.»

ه - گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه

بدون تردید از مصادیق «اقامه نماز» گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پیش از این، مصادیق اقامه نماز در بعد فردى مورد توجه قرار گرفت و اینک آن را از بعد اجتماعى مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

قرآن کریم مى‏فرماید از ویژگى‏هاى یاران خداوند آن است که:« الذین ان مکناهم فى الارض اقامواالصلوة و آتواالزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور(حج /41)؛ آنها کسانى هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى‏دارند و زکات را ادا مى‏کنند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏نمایند و عاقبت کارها در دست خداست.»

از این آیه شریفه به قرینه واژه تمکین(که به معناى فراهم ساختن وسائل و ابزار کار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم یا علم و آگاهى کافى و توان و نیروى جسمى) مى‏توان استفاده کرد که مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مى‏کنند، علاوه بر آن که خود اهل اقامه نمازهستند، بر مطرح کردن آن در جامعه تلاش مى‏کنند.

با مصادیق پنجگانه فوق مى‏توان معناى وسیع «اقامه نماز» را در قرآن دریافت. بحث پیرامون اولین وظیفه در قبال نماز؛ یعنى«اقامه نماز» را با کلامى از شهید علامه آیة الله مطهرى به پایان مى‏برم:

« به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود؛ یعنى نماز به صورت یک پیکر بى‏ روح انجام نگردد، بلکه نمازى باشد که واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنى ذکرالله که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقم‏الصلوة لذکرى‏» یاد خدا بودن مساوى است‏ با فراموش کردن غیر خدا؛ اگر انسان ولو مدت کوتاهى با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید و او را ثنا گوید، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم یلد و لم یولد و لم ‏یکن له کفوا احد بودن توصیف کند، عالى‏ترین تاثیرها در نفس او گذاشته مى‏شود و روح انسان آن چنان ساخته مى‏شود که مذهب اسلام مى‏خواهد و بدون چنین برنامه‏اى امکان‏ پذیر نیست.‏»


2 - پاسداشت‏ حریم نماز

دیگر وظیفه مؤمنان در قبال نماز، پاسداشت ‏حریم نماز است؛ نکوداشت نماز، جایگاه ویژه‏اى در زندگى براى آن قائل بودن و به جاى آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصادیق آن است. نگهدارى حریم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ یعنى سبک شمردن نماز و شان و منزلتى براى آن ندیدن! که امام صادق (ع) فرمود:« ان شفاعتنا لن‏ تنال مستخفاً بالصلوة‏.»  که ترجمه آن این دو بیت است:

گویم ز امام صادق این طرفه حدیث         تا شیعه او به لوح دل بنگارد

فرمود که بر شفاعت ما نرسد      هر کس که نماز را سبک بشمارد

قرآن کریم از این «حریم نگهدارى‏»، تعبیر به حفظ کرده است:

«حافظوا على الصلوات والصلوة الوسطى ... (بقره / 238)؛ در انجام همه نمازها و نماز وسطى کوشا و مراقب باشید.» در این آیه بر مراقبت همه نمازها، به ویژه نماز وسطى تاکید شده است. این که « صلوة ‏وسطى‏» کدام است؟ اقوال گوناگونى بین مفسران هست، نمازظهر، نمازعصر، نماز مغرب، نمازعشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اینها برخى از اقوالى است که در مصداق «صلوة وسطى‏» گفته شده است، ولى با توجه به شان نزول آیه بعید نیست که مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شان نزول آیه آمده است: جمعى از منافقان به بهانه گرمى هوا در نماز جماعت ظهر شرکت نمى‏کردند و این سبب شده بود که از جمعیت نماز جماعت پیامبر(ص) کاسته شود تا جایى که گاه پشت ‏سر پیامبر یک صف یا دو صف بیشتر نبود. آیه شریفه تذکر به مؤمنان است که حریم نماز را نگهدارید و با ترک جماعت‏ حریم این عبادت بزرگ را نشکنید.

در سه آیه از قرآن نیز« محافظت‏ بر نماز» از ویژگى‏هاى مؤمنان شمرده شده است:

« والذین هم على صلاتهم یحافظون ؛ مؤمنان کسانى‏اند که بر نمازهاى خویش مراقب‏اند.»

راغب در معناى حفظ گوید:« یستعمل فى کل تفقد و تعهد و رعایة ...» این واژه در مورد تفقد، پیمان دارى و مراقبت ‏به کار مى‏رود.


3 - کمک گرفتن از نماز

انسان در زندگى مادى بدون تردید در تنگنا قرار مى‏گیرد، امکانات و توان انسان محدود است و با مشکلات بسیار و بدون پشتوانه نمى‏توان زندگى کرد. آنان که مادى مى‏اندیشند، فقط به پشتوانه‏هاى مادى فکر مى‏کنند، ولى آنان که الهى فکر مى‏کنند پیوسته با پشتوانه‏هاى معنوى خود را از بن بست مى‏رهانند. از این دست پشتوانه‏ها نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و« دل آرام گیرد ز یاد خداى؛ الا بذکرالله تطمئن القلوب.‏» (رعد /‏28) « واستعینوا بالصبر والصلوة و انها لکبیرة الا علىالخاشعین (بقره / 45)؛ و از خدا به صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و کنترل هوس‏هاى درونى و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز براى خاشعان سنگین است.‏»

بر این اساس است که در روایات فراوانى آمده است که وقتى پیامبر(ص) یا امام على (ع) با مشکلى رو به رو مى‏شدند به نماز روى مى‏آوردند. امام صادق (ع) فرمود: مستند این کار همین آیه شریفه است. 

از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: چه مانعى دارد وقتى که با غمى از غم‏هاى دنیا رو به رو مى‏شوید وضو گرفته به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید، زیرا خداوند امر فرموده است: «واستعینوا بالصبر والصلوة.‏»  و بى‏تردید استوارترین پشتوانه در زندگى همین است و بس، دیگر پشتوانه‏ها سست است و غیر قابل اعتماد:« مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون (عنکبوت/41)؛ مثل کسانی که خدا را فراموش کرده، غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند، حکایت خانه ای است که عنکبوت بنیاد کند و سست‏ ترین خانه‏ها خانه عنکبوت است؛ اگر مى‏دانستند!»

«هر حیوان و حشره‏اى براى خود خانه و لانه‏اى دارد اما هیچ یک از این خانه‏ها به سستى خانه عنکبوت نیست. اصولا خانه باید دیوار، سقف، و درى داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ کند و طعمه و غذا و نیازهاى او را در خود نگه دارد. بعضى خانه‏ها سقف ندارند، اما لااقل دیوارى دارند یا اگر دیوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنکبوت که از تعدادى تارهاى بسیار نازک ساخته شده است نه دیوارى دارد، نه سقفى، نه حیاطى و نه درى . اینها همه از یک سو. از سوى دیگر مصالح آن به قدرى سست و بى ‏دوام است که در برابر هیچ حادثه‏اى مقاومت نمى‏کند، اگر نسیم ملایمى بوزد تار و پودش را درهم مى‏ریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مى‏کند. کمترین شعله آتش به آن برسد، نابودش مى‏سازد، حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشیند، پاره پاره مى‏شود و از سقف خانه آویزان مى‏گردد. معبودهاى دروغین این گروه، نه سودى دارد، نه مشکلى را حل مى‏کند و نه در روز بیچارگى پناهگاه کسى هستند.»  آرى فقط او پناهگاه است و بس!


4 - امر به نماز

دیگر وظیفه در قبال نماز«امر» به آن است. امر به معروف از فرایض بزرگ مکتب ماست و برترین معروف‏ها نماز است. معروفى که اگر در جامعه، آن گونه که دین خواسته مطرح باشد، ریشه بسیارى از منکرات خشکانده مى‏شود از ویژگى‏هاى مردان خدا آن است که«امر» به نماز دارند. قرآن کریم در مورد حضرت اسماعیل صادق الوعد(که این غیر از اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است  مى‏فرماید: « و کان یامراهله بالصلوة والزکوة ... ( مریم /55) و این پیامبر پیوسته خاندان خود را امر به نماز و زکات مى‏کرد...»

و در مورد دیگر، خطاب به پیامبر(ص) مى‏خوانیم:

« وامراهلک بالصلوة واصطبرعلیها ... (طه/ 132)؛ و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش ...»

در این دو آیه بر«امر» اهل به نماز تاکید ویژه شده است، چرا که اصلاح بنیان خانواده زیربناى سایر اصلاحات است. اگر خانواده‏ها، الهى شدند جامعه الهى خواهد شد. بر این اساس است که در دو آیه فوق سخن از امر کردن خانواده به نماز است و این در حقیقت راهى برجسته براى نجات خانواده از آتش است همان که در آیه شش سوره تحریم آمده است:« یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجارة ... ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان‏ها و سنگ‏هاست نگه دارید.»

از این آیه مى‏توان رسالت‏ سنگین پدر و مادر را در تربیت معنوى فرزندان استفاده کرد. در روایتى از پیامبر گرامى اسلام مى‏خوانیم:«الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته، فالامیر على الناس راع و هو مسؤول عن رعیته، والرجل راع على اهل بیته و هو مسؤول عنهم، فالمرأة راعیة على اهل بیت‏ بعلها و ولده و هى مسؤولة عنهم. الا فکلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته؛ بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید. امیر و رئیس حکومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است، مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول مى‏باشد. بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید.»

اینها برخى از وظایفى بود که ما در قبال نماز - این امانت ‏بزرگ الهى - داریم امید که امانت ‏دارى شایسته باشیم و در انجام وظایف خویش کوتاهى نکنیم. در بخشهای دیگر در مورد اسرار، آداب و اثرات نماز سخن می گوییم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( شنبه 87/4/22 :: ساعت 9:58 صبح )

»» اذان ، آوای نیایش

ما درهرشبانه روز5 نوبت نماز می خوانیم .

و همانطور که می دانیم پیش از نماز ، گفتن اذان واقامه سفارش شده است .

درمجموع این دوندای آسمانی:

بیست مرتبه" حی علی الصلوة" می گوئیم

بیست مرتبه "حی علی الفلاح" می گوئیم

بیست مرتبه "حی علی خیرالعمل " می گوئیم

و ده مرتبه "قدقامت الصلوة" می گوئیم

پس با توجه به اینکه مراد از فلاح وخیرالعمل دراذان ، همان نماز است ؛ هرمسلمانی در شبانه روزهفتاد مرتبه باکلمه"حی" خود و دیگران را با چنین شور ونشاطی به خواندن نماز تشویق می کند.

چنین تشویقی در مورد هیچ عبادت دیگری صورت نگرفته است.

خصوصا اینکه

دراسلام سفارش شده

اذان بلند

و با صدای زیبا گفته شود وبرای آن پاداش بسیارنقل شده است.

اذان ، شکستن سکوت و دوره ای کامل از ایدئولوژی و تفکرات ناب اسلامی است.

اذان ، سرودی مذهبی باعباراتی کوتاه و پرمحتوا است.

اذان ، هشداربه غافلان است.

و در یک جمله می توان گفت

اذان نشانه حیات معنوی است.

آخرین نظرات کاربران


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » علیرضا محمدزاده ( شنبه 87/4/22 :: ساعت 9:52 صبح )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آموزش نماز
نکات بهداشتی نماز
داستان ها و حکایات نماز
حکمت اعمال و آداب نماز
(فرهنگ واژگان) نماز ، صلاة
نماز کلید بهشت است
حکم سجده و تشهد فراموش شده و نحوه انجام سجده سهو
شروط هشتگانه برای شکسته خواندن نماز
نمازمسافر
تاثیر نماز بر کارآمدی چرخش خون در مغز
آثار و پیامدهاى ارزشمند نماز درخانواده
فضایل نماز
شکیات نماز
احکام نماز شب
تاثیر نماز بر آرامش عضلات
[همه عناوین(44)]
 

>> بازدید امروز: 48
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 616265
» درباره من «

نـــــــمـاز

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «





» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «

































» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ «

» طراح قالب «